یه بار باهم رفته بودیم خرید کرده بودیم خریدای منو به همه اعلام کرده گفته بود چیا خرید کردم ولی اصلا مال خودش رو نگفته بود همه فکر کرده بودن من فقط خرید کردم
متاسفم امامن چون خاهرم زیاداخلاقش باهام خوب نیست درکت کردم وعجیب نبود برام
یباریکیو دید گف واااای چ خوشگله خانمه
گفتم وای تو ک خوذت خیلی خوشگلتری حتی خوشگلتر اون
بهم گف کاش تو مث اون بودی
قلبم ترکید
این ی دونشه هااااا
ضمناخاهرم از بزرگتره و متولد64
اسی مشکل از تو نیست مشکل از اون آدم سمی و روانیه تو به خودت نگیر
و چیزیه که از کنترل تو خارجه پس سعی کن خودتو درگیرش نکنی چون فرقی به حالت نمیکنه جز اینکه اعصابت خورد میکنه
خیلی رفتارا داشته من ازش میگذشتم ولی انقدر این رفتارا زیاد شد که الان ازش کینه دارم هیچ وقت هیچ وقت دلم باهاش صاف نمیشه هیچ وقت ازش فاصله گرفتم همین
ببین این آدما همه جا هستند
من همیشه میگم خواهرشوهر و مادرشوهر هرکاری کنند مردم هستند چون برام عزیز نیستن برام مهم نیستن چه رفتارای بدی داشته باشن
اما خواهر و مادر خودم وقتی باهام مث غریبه رفتار میکنن و با حرفا و غیبت ها وتهمت ها و رفتارشون دلمو میشکنن دلم به درد میومد دقیقا حالتو درک میکنم
اما چاره چیه چرا میخوای خوب بودنتو ثابت کنی کاری که من سالها کردم، به کی ثابت کنی؟ به کسایی که اصلا نمیخوان ببینن تو خوبی؟ همین خوب بودن و بی حاشیه بودن باعث حسادتشون میشه، دیگه سعی نکن خودتو به کسی ثابت کنی
مثل من دوری کن و بسپر به خدا
به خاطر سلامت روان خودت هم که شده تمام رفتاراشونو نادیده بگیر به زندگیت و خونواده ات برس
اونا هيچ وقت عوض نمیشن هرگز
قرار هم نیست تو وقت و زندگیتو بذاری تا اونارو آدم کنی
والا منو خاهرم برای هم میمیریم اصلا حرف های اینجارو درک نمیکنم من ک مریض بودم خواهرم داشت دیوونه میشد انقد غصه خورد الان مریض شده من اومدم پیشش تا خوب شه
به این شب عزیز خواهرایه منم اینجورین هزار بار شنیدم پشت سرم حرف میزنن خدام شاهده هیچ وقت بدیه اون یکی خواهرمو به این یکی نمیگم خوشمم نمیاد از اینکار اما بازم غییتمو میکنن هزار بار دلموشکستن هرموقع یادم میافته چیا گفتن تا خود صبح گریه میکنم .دلم نمیاد نفرینشون هم کنم
