مادرشوهر من یه داماد داره البته پولدار خیلی دوسش داره همش میگه از داماد من یدونست اونم پیش من(به من چه آخه خب خدا حفظش کنه) اونوقت به من وقتی شوهرم نیست متلک میگه به خانوادم متلک میگه(سر این حرفا واقعا دلم شکست ازش).بعد به من میگه چرا کم میای.بیام که بهم متلک بگی!خداییش من جوابشو ندادم چون بزرگتره و مادر ولی واقعا ناراحت میشم با حرکتاش.بعد ناهار سفره جمع نشده برا دامادش چایی میاره برا من نه.خواهرزادشم خیلی دوست داره اون میاد کلی پذیرایی میکنه.اونسری به همه بشقاب گذاشت به من نه من پاشدم رفتم اتاق خواب بعد چند دقیقه جعبه رو آورد بدون بشقاب گفت تو هم بردار.حالت چهرشو کامل میفهمم که از من خوشش نمیاد حس بد میگیرم
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉