یه پسره است که شرایطش خوبه یعنی خونه ماشین شغل سربازی و خانواده خوب هم داره...
ولی فاصله ینی اش ۱۰ ساله و اینکه اصلا ظاهرش به دلم ننشسته...
حس میکنم اصلا شر و شیطون و باحال نیست مثل خودم نیست
همش تو خونه دعوا داریم من سنم کمه ۱۸ ام، هنوز کنکورم ندادم...
نمیدونم فکر میکنه من نمیتونم برم دانشگاه یا چی که به زور میخواد شوهرم بده
از طرفی بخاطر اینکه این پسره رو قبول کنم همش سعی میکنه تحریکم کنه :
که آره اگر شوهر کنی دخترعمه هات از حسودی میترکن 😐😂
یا مثلا فلانی گفته وقت ازدواج دخترت نیست و خواستگار دخترت رو به دختر من معرفی کن
بقیه میگن شرایطش خوبه و هر کی بود خودش رو میچسباند و بله میداد
بزار خانواده ما بزرگ بشه و از تنهایی دربیایم و منم بگم داماد دارم
به من میگه تو زشتی با اون قیافت قکر کردی کی میاد تو رو میگیره 😭😭
به خدا من زشت نیستم هم خوشگلم هم خوش هیکل هر کی منو میبینه میگه خوشگلی...
بخاطر اینکه اعتماد به نفسم رو نابود کنه اینجوری میگه که به زور بگم بله 😭😭
⭕️ ادامه اش رو هم الان میزارم