من اصلا به چشم زخم و اینا اعتقاد ندارما ولی
امشب اومده بودن خونه مادرشوهرم ماهم اونجا بودیم
مادرشوهرم میوه و اینا آورد
شوهرم یدونه پرتقال پوست کند گذاشت جلوم
خوب
خب
.
ادامه ش کی میاد
چون میوه گذاشته جلوش چشش زدن همین
خلاصه اینه ک زن پسرعمو چشش زده
همون اول بنویس دیگه🫠
محبتتان چشم خورد و بعد از رفتن آنها با هم دعوا کردید!
(جهت فان)
شوهرش از اون. تعصبی خشک ها هست که زیاد زن رو آدم حساب نمیکنن
یهو زنش داشتیم صحبت میکردیم بهم گفت وایی خوش به حالت من آرزومه توی جمع فلانی بشینه کنارم
بعد این برات میوه آورده و انوار خیلی یهو ناراحت شد
حیلی یجوری شدم خیلی احساس بدی دارم از وقتی رفتن
سه بار بخون ماشالله لا حول ولا قوه الا بالله اعلی اعظیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز