2777
2789

که دنبال یه نقطه روشنایی تو زندگیتون باشین 

بعدش چیشدع ، کی روشنایی برگشته به زندگیتون 

اگه همچین اتفاقی براتون افتاده تعریف کنید 

من الان تو این وضعیتم 

عاشق شدم و پوچی و بی هدفی زندگیم رو فرا گرفته بود الان خداروشکر میتونم بگم همین امروز برای همیشه این عشق رو تونستم بزارم کنار بعد 1 سال و نیم 

اون طرف تنها نبود که امیدوار باشم 

خدارو شکر 

ولی حکمت دردایی که کشیدم رو نمی‌فهمم 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

منم درموندم هیچ نوری هم نیومده هیچ اوضاع خراب تر هم شده 

کسی سوالی درمورد فرزند خواندگی داره بپرسم ازم جواب میدم مجرد هستم اما بزرگترین آرزوم اینه ی روزی بتونم سرپرست بچه یا بچه هایی بشم که بدسرپرست هستن ❤️‍🩹

من انقدر درمونده شدم که هزار بار خواستم شیر گاز و باز بزارم و بابچم بخوابیم و بیدار نشیم 

اما ترسیدم بیوفتیم بیمارستان هیچکسم نداریم نگاه مون کنه 

 هرشب و روزم عذابه چندین ساله اوضاع بدتر شده بهتر نه

من رشتم و شغلم و دوست نداشتم

نه دانشگاه بهم خوش می گذشت و دوست داشتم سریع تر برگردم خونه

باز حداقل شغلم برام قابل تحمل تره


اما رفتم سراغ رشته عکاسی دانشگاه


با تمااااام سختی و بالا و پایینش از دانشگاه بدو بدو برم سرکار

از سرکار خسته برم دانشگاه

حتی روزهای جمعه هم تهران گردی برای انجام پروژه های دانشگاه 


ولی دوستای دانشگاهم و خیلی دوست دارم 

خود رشتم و حتی عکاسی هم روز جمعه هم واااااقعا برام لذت بخش و قشنگه

من و از افسردگی بیرون کشید و شد برام روزنه امید🤷‍♀️


و واقعا خدارو هزار مرتبه شکر می کنم که سر راهم این رشته رو قرار داد


چند وقت پیش به دوستم می گفتم من تنها چیزی که تو دنیا عاشقشم یکی گوشیمه یکی دوربینمه

با اینکه خیلی از وسایلای ریز و هم خودم خریدم

ولی عشقم به این دوتا وسیله یک چیز دیگس

من اینقدر تو تاریکی غرق شدم که یبار ظهر اومدم تو حیاط سرمو ب سمت آسمون که بلند کردم خورشید رو که دیدم تعجب کردم

اصن یادم رفته بود همه زندگیو

تعجبم شد از شدت درخشان بودن آسمون

واقعا داغون بودم... خداروشکر تموم‌شد

{در نهایت همه تنهاییم...}            لطفا افراد زیر۲۰سال در تاپیک‌هایی که به تجربه نیاز دارن شرکت نکنن ممنونم.
من اینقدر تو تاریکی غرق شدم که یبار ظهر اومدم تو حیاط سرمو ب سمت آسمون که بلند کردم خورشید رو که دید ...

خداروشکر 

دعا کن منم از این سیاهی بیام بیرون 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز