بچه من بچه ی طلاق هستم و تا دلت بخواد سختی کشیدم ولی نمیدونم چرا حس میکنم خدا خیلی دوسم داره و هرچی ازش بخوام بهم میده و الان با سن ۱۸ سالگی همه چیو درک میکنم و سعی میکنم حال طرف مقابلموخوب کنم درسته من هیچوقت یه خانواده خوشبخت در کنار هم نداشتم اما اگه این اتفاقا برا من نمیوفتاده شاید ب این سطح از آگاهی نمیرسیدم خیلی برام جالبه هرکی منو میبینه جذبم میشه و همه بهم میگن حالمو خوب میکنی مثلا چیزی تو خونه خراب میشه ب من میگن پاشو بهش دست بزن درست شه و واقعا درست میشه درسته خیلی سختی کشیدم اما بازم خداروشکر میکنم چون میگن در هر شری خیری نخفتست و خیلی برام جالبه انگار همیشه خدا رو احساس میکنم مهر و محبتشو راستش آدم متقدی نیستم ولی اینا رو حس میکنم و همیشه فک میکنم بهتریم آینده منتظرم و فقط من میتونم پدر مادرم از این بدبختی نجات بدم و همه هم توی فامیل بهم میگن نابغه خواستم بگم شاید الان حالتون خوب نباشه و اتفاقای بدی توی زندگیتون افتاده باشه ولی ب لطف خدا باور داشته باشید و بدونید توی هر چیزی خیری هست