خیلی خوشحالم خانوما ..اصلا دوست ندارم این حال خوشمو خراب کنید نه مشکل روانی دارم ونه فیکم نه دنبال پربازدیدشدن واین حرفام پس (انرژی منفیا نیان توی تاپیک ) فقط میخوام قشنگترین لحظه زندگیمو با مادرایی که مثل خودم سالهاست از بچه هاشون دورن به اشتراک بزارم و بگم هیج وقت ناامید نشن بلاخره ی روزی دیر یا زود چشمشون روشن میشه به دیدن نور چشمیهاشون مثل من به لطف خدای متعال و دعای خیر اطرافیان
خانما دیشب عروسی دخترم بود و من با وجود موانع زیادی که سر راهم بود چون دوست داشتم توی قشنگترین شب زندگی دخترم کنارش باشم (چون طفلی پدر هم نداشت به هر قیمتی بود رفتم )صفحه دوم عکس گرفتم میزارم واسه عزیزانی که پیگیرن و مرتب میپرسن ..خدایا شکر که چشمای نابینای این بنده حقیرت این مادر دلشکسته رو روشن کردی به دیدار فرزندش شکرررررر به امید روزی که هیج مادری از جگر گوشش دور نباشه