● زندگینامه دختری که سیزده سال محبوس بود ●
(( والدین و پدر و مادر سمی و تاکسیک و چه بلایایی چه مصیبت هایی سر فرزندان و بچه های خودشون میتونن بیارن و ککشونم نگزه و هیچ نظارت و کنترلی از خدمات قضایی و حقوقی و قوانین و مقرراتی هم برای اینگونه تیمارستانی هایی که باید حمایتگر و پشتیبان و تکیه گاه باشن وجود نداره و هیچ جزایی و حکمی اجرا و تبعیین نمیشه پدری به اسم کلارک وایلی که خودش تو یتیم خونه و پرورشگاه بزرگ شده بود ازدواج میکنه با زنی به اسم دوریتی که چشمهاش نیمه بینا و مشکل مغزی داشته و از بچه متنفر بوده زنه دو بچه بدنیا میاره دو بچه بنام جیمی و جینی و پدره جینی سالم رو به بهانه اوتیستیک و عقب ماندگی توی یک اتاقکی با گهواره و توالت کودک و با طناب میبنده به صندلی و سیزده سال بچه رو اینجوری آزار و اذیت و شکک**نجه میکرده و برادرش جیمی فرار میکنه و ماموران پلیس جینی رو پیداش میکنن و کلارک هم خودک**شی میکنه ••• ))