2777
2789

زن همسایه مون موند خیلی مهربون و دلسوز بود همیشه هوامو داشت بچه م مریض بود ساعت ۲ شب باهام امد بردیم شهر درحالی که شوهرم عین خیالش نبود چند بار امد بیمارستان سرزد امدیم خونه برامون غذا میاورد 

چند ساله خبر از مشکلاتم داره همه جوره مثل یه مادر هوای خودمو بچه مو داشت 

چندبار شوهرم بهش گفته بود حق نداری کاری به کار خونه من داشته باشی و بازنم حرف بزنی 

دیدم چند روزه نیستش 

امروز زنگ زدم بهش 

گفت میترسم از شوهرت دیگه نمیتونم بیام بهتون سربزنم 

هیچ کسو ندارم .دلم خوش بود همسایه مون هست مثل یه خواهر اونم به لطف شوهرم برید ازمون 

از غروب حالم خرابه دلم آشوبه 


شوهرت حسوده ؟ چه اشکالی داشت دوتا زن باهم در رابطه باشن وقتی از شوهرت پرسیدی چی گفت

حود نیست بی غیرت .خودش هیچ غلطی واسه زندگیش نمیکنه بیست روز بیست روز خونه مادرشه نمیگه بچم مرده زنده س 

یکی هم میاد همدردی کنه یه قدمی برامون برداره نمیزاره 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حود نیست بی غیرت .خودش هیچ غلطی واسه زندگیش نمیکنه بیست روز بیست روز خونه مادرشه نمیگه بچم مرده زنده ...

چربطی به غیرت داره طرف زن هست 

وقتی ازش پرسیدی چی گفت ؟

چه اشکال داره یدوست داشته باشی مرضش چیه 

خودش دوستی رفیقی نداره مگه 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز