من و جاری با هم عقد کردیم با فاصله دو هفته. طبقه بالای مادرشوهر دو واحد آپارتمان کنار هم هست که یکی رو دادن به ما و یکی رو دادن به جاری. واحد ما زمان عقدمون مستاجر بود و من چون از شهرستان بودم هر وقت میومدم مجبور بودم در یکی از اتاق های خونه مادرشوهر باشم یک هفته . ولی واحد جاری خالی بود (جاری در شهر خودشون زندگی میکنه ) زمان عقد می‌رفت واحد بالا که به برادرشوهرم دادن. اونجا رو فرش پهن کرده بودن واسش و شوهرش هم تخت خوابش رو برده بود اونجا. با عین حال جاری خانم اصلا شب نمی موند. و با شوهرش می رفتن خونه پدرش واسه خواب. فقط در حد استراحت بعد از نهار و یا سرویس بهداشتی از اون واحد استفاده میکرد.
من چون شهرستان بودم شوهرم نمیتونست زیاد رفت و آمد کنه بعد از ۹ ماه عروسی کردیم و مستاجرمون رفت و آمدیم طبقه بالای مادرشوهر ساکن شدیم
ولی جاری خانم چهار ماه بعد عقدشون واحدشون رو رهن و اجاره داد و گفت یک سال بدیم اجاره و بعد عروسی کنیم
سر سال رسید دوباره تمدید کرد مستاجر رو و بعد از دو سال از عقدشون رفت طبقه پایین بابای خودش رو اجاره کرد و الان داره ور دل پدر و مادرش زندگی میکنه. خونه مادرشوهر رو داد اجاره و با همون قیمت خونه باباشو اجاره کرد. شوهرش هم به شدت راضیه. هفته ای یک بار نهار یا شام میان خونه مادرشوهر. منم اصلا خوشم نمیاد. وقتی اون میاد من نمیرم خونه مادرشوهر
ولی من باید با مادرشوهر توی یک ساختمون باشم
شما باشید حرصتون نمیگیره؟؟؟؟
دوست دارم منم یه کاری کنم که کم نیارم
راهکار بدین توروخدا چطوری حرصش رو دربیارم
