2777
2789
عنوان

مادرشوهرم 😐

148 بازدید | 25 پست

تقریبا ۱۸ روزه زایمان کردم مادر خودم مریض بود مادرشوهرم اومد ده روز تو خونمون موند بماند که قبلا تو دوران نامزدی و قبل بچه دار شدن خیلی با زبونش و رفتاراش اذیتم میکرد تو این ده روز خیلی کمک حالم نشد فقط در حد خوردن و شکم پروری و خوابیدن  یعنی هرچی منه زائو میخوردم بیشتر از من باید اون میخورد و خودشو تقویت میکردو یکی دوتا قربون صدقه رفتن برای نوه اش کار دگ ای نکرد البته ناگفته نماند که چنتا از جهیزیه هامم شکوند و بدون اطلاع دادن و معذرت خواهی انداخت سطل آشغال بخاطر فضولی همه کابینتامم ریخت از اول به سلیقه خودش چید البته خیلی ببخشید رید به کابینتام و روز آخر یک کیلو کره از یخچالمون برداشت بی اجازه ریخت  تو کاچی که هوس کرده بود درست کرد خودش بخوره آخر سر هم بهش گفتم چرا همشو ریختی برای به یه تابه کاچی ی کیلو کره زیاده خانم قهر کرد رف و پشت سرم همه چی میگه و دگ از اون روز نیومده به نوه اش سر بزنه میخواد من عروس بد جلوه بده به شوهرمم گفته که زنت بی حیاست و فلانه😐 خیلی بهم تیکت مینداخت که مامانت پیره فلانه بهش گفتم مامانم همسن خودته گویا بهش برخورده اخه خودشو همسن من میدونه و به شوهرم گلایه کرده ک چرا من بهش گفتم همسن مامانمی😐😐 بنظرتون الان مشکل از منه یا اون؟؟؟

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40

کاربر جدید نیستم قدیمیم که تعلیق شده بودم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مشکل از مادرشوهرته 

کاش از اول اصلا نمی‌آمد. 


یاد مادرشوهر خودم افتادم. فقط نشسته بود رو مبل و دستور میداد.  و غذای مورد علاقه خودش را پخته بود و می‌خورد. 

و به من می‌گفت غذای محلی شهرتون را درست کن بخورم. 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792