من اگه جای تو بودم نگرانیمو به همین راحتی که اینجا نوشتی، به شوهرم میگفتم. بهش بگو اگر ماجرا برعکس بود و همسر سابق تو همچین پیامی میداد، ایشون هم ذهنش پریشون میشد. حتی اگه صد در صد از طرف شما مطمئن باشه بازم بهم میریزه. بهش بگو که نگرانی و هرکاری لازم باشه برای حفظ شوهر و زندگیت انجام میدی. اگر به روی خودت نیاوردن کار درستی باشه، تو حاضری اصلا ندید بگیری و اگر شوهرت صلاح میدونه حتی حاضری خودت شخصا به اون خانم زنگ بزنی.
میخوام که شوهرت باهات حس راحتی و همفکری پیدا کنه و همینطور در آرامش بهش بگی که زندگی و سرنوشت تو بازیچه یه آدم دمدمی نباید بشه و این شوهرت هست که باید از زندگیتون محافظت کنه و تو هم نهایت همراهیو همکاری رو با همسرت میکنی.