من حس میکنم توی زندگی قبلیم دوران هخامنشیان زندگی میکردم… روحم متعلق به اینجا نیست انگار
تخت جمشید که رفتم قلبم داشت میومد توی دهنم
حس میکردم بعد سالهاا برگشتم خونه ام .. خیلی عجیب بود برای خودم
از چند کیلومتری نرسیده به اونجا یک جوری اشتیاق و استرس داشتم چشم هام پر از اشک شده بود که خواهرم تعجب کرده بود!
حس دلتنگی عمیق و اشک میریختم …
همش حس میکنم من توی اون دربار و دوران زندگی میکردم
الان دانشجو دندانپزشکی ام ، اما حسم اینه یک خانم خانه دار بودم همسر یک مرد مبارز طور بودم توی دوران کوروش بزرگ…هر قدمی که برمیداشتم حس میکردم همه اینا رو من قبلا قدم زدم …حس دلتنگی برای همسرم !( باوجود اینکه مجردم ) دلتنگی اینکه تو جنگی کشته شده …
براتون اتفاق نیفتاده ؟؟!
بنظرتون توی زندگی قبلی تون چیکاره بودین؟کجا بودین!؟
واقعیت داره اصلا اینا ؟
من که خودم تو شوکم
نمیدونم چجوری بیانش کنم
هر وقت بهش فکر میکنم یا عکسی فیلمی چیزی میبینم همین حس ها میاد سراغم غم و دلتنگی میگیره دلمو