بله متاسفانه... وقتی هم خونشون هستم همش بیرونه پیش من کم وایمیسه میره پیش دوستاش.. و کلی قربون صدقه میره بوسم میکنه.. ولی از لحاظ جنسی شب کنارم اصلا میل نمیبینم چشماش میبنده میخابه. هنوز دراز نکشیده بهم میگه خیلی خابم میاد
همون با خانوادت صحبت کن وبگو تو جیبش قرص دیدی من توی رابطتون اگه معتاده آینده ایی نمیبینم تا عقدی و هنوز باکره ایی جدا شو اسمشم راحت پاک میشه تو شناسنامت ببخشید رک گفتم چون اعتیاد شوخی بردار نیست من حتی بهاونایی که همسرشون خیانت میکنه هم نگفتم جدا بشین ولی اعتیاد خیییییییلی بد و تلخ و غیر قابل اغماضه
شک نکن سرده
شوهر دوست منم اینجوری بود
بعد ازدواج که دیگه شد دو سه ماه یه بار و بعد کلا قطع شد رابطشون🥴
همین شک ها ازش دارم چون رفتاراش نرمال نیست یهو خیلی گرم میشه یهو هم خیلی سرد دوبار تو جیبش قرص متادون پیدا کردم اما گردن نگرفت.. همش خابش میاد این منو اذیت میکنه من کلی شور و شوق و هیجان دارم.. بعد کلی وقت ب هم میرسیم توقع دارم بیشتر باهم بگذرونیم رابطه کامل هم نداریم در حد عقدی هست.. اما اون میل ب بیشتر پیش هم بودن و... نیست بیشتر روزا میره پیش دوستاش.. شب ها هم ک میشه فقط شب اول بامن میگذرونه دوسه شب بعدی هنوز کنار هم دراز نکشیدیم میگه خودش خابم میاد.. اون موقع من تمام حسم بهش خاموش میشه...
منم مشکل و ترسم همینه وقتی از الان سرد هست و برای دوسه شب تو نامزدی ک باید کلی شور و شوق و هیجان داشته باشیم هر شب با هم بگذرونیم ولی اینطور بی میله.. ترسم واسه بعدا هست که رابطه رو خیلی فاصله میندازه.. بالخره رابطه هم تو زندگی خیلی مهمه.. اما ایشون میل خاصی تو عقد ازش نمیبینم هنوز کنار هم دراز نکشیدیم میگه خابم میاد و دیگه میل ب پیش قدم هم نشون نمیده منم حسم خاموش میشه دیگخ
عزیزم ببخشید میگم ولی احتمالا همسرتون اعتیاد داره با توجه به تایپیک های قبلیت..
اعتیاد روی این موضوع اثر گذاشته
یعنی چند شب یکباره
هر شب پیش هم هستید
از اعتیادش مطمعن شو..ب خانوادت در مورد متادون بگو..باهاش ادامه نده..خواهرم توعقد از جیب همسرش تریاک پیداکرد و ب کسی حرفی نزد بعد از سیزده سال با دوتا بچه محبور ب طلاق شد
زشت!!!
همسرتونه و یکی از پایه های اساسی زندگیه مشترکه حرف زدن درموردش بهتر از خودخوریه که بعدها مشکل ساز بشه
خجالتم برای زمانی بکشین که اشتباهی انجام دادین نه این مسائل
اگر فک میکنین شاید نتونی درست منظورتونو برسونین و ممکنه تو حرفاتون دچار اشتباه کنین از مشاور کمک بگیرین راهنمایی درست تری انجام میدن
شما میگید خودم چه صحبتی بکنم..چی باید بگم بهش میترسم که بگه فکر رابطه جنسیه
خب منم برام رابطه هم تو زندگی مهمه ک فردا دچار اختلال نشه بالاخره اصل زندگی متاهلی به رابطه هست.. اما تو این که اینطور بی میل هست غیر طبیعی میدونم در صورتی ک تو دوران نامزدی باید ی لحظه هم از هم غافل نشد..
عزیزم شما میگی چندساله تو دوره اشنایی و عقد هستید
حس نمیکنی دیگه وقتشه بهش بگی فلانی تو از لحاظ جنسی ضعیفی؟ و درموردش حرف بزنید؟
چیز مهمیه، ولی وقتی اینهمه زمان و انرژی با طرف گذاشتی و عقد هم کردی دیگه خیلی دیره واسه جدایی
باید حلش کنید یه طوری
