2777
2789
عنوان

تو خدا به مهمون چطور بگم نیاید که ناراحت نشن

| مشاهده متن کامل بحث + 2499 بازدید | 128 پست
خب بهشون بگو گلممن اینقدر با اعضای خانواده صمیمیم راحتم با همه هنوز فعلا عقدمولی بعضی روزا میخواد مه ...

کنه خنگ اگر امروز گفته بودم دارم رنگ میکنم استرس نداشتم دیگه 

تابلو میشه دروغ گفتم ،اخه گفتم خونه نیستم .فردا هستم 

فکر کردم دیگه نیان ،انکار خیابون اطراف خونه من بودم گفتم یه سر بزنیم ،

یهو شب پیام داده فردا می‌آییم 

به نظرت بد نمیشه شوه م رو راضی کنم بریم رستورانی جایی 

بگم داشتیم رنگ میکردم ،اخه هزینشم زیاد میشه اینجوری ،اگر راضی بشه شوهرم 

اکرم راضی نشد چطور بگم دارم خونه تکونی رنگ میکنم ،تابلو نشه دروغ گفتم 

هنوز جواب پیامشو که گفته فردا میایم ندادم

کنه خنگ اگر امروز گفته بودم دارم رنگ میکنم استرس نداشتم دیگه تابلو میشه دروغ گفتم ،اخه گفتم خونه نیس ...

هزینه رستوران بده برنج بخر . وقتی پول نداری چرا رستوران ببری . بزار بیان تعارف شام نکن 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

هزینه رستوران بده برنج بخر . وقتی پول نداری چرا رستوران ببری . بزار بیان تعارف شام نکن

دارم میگم ،مشکلم کثیفی خونه وسایل هست 

نمی دونم از الان عزمم جرم کنم شروع به کار ،هر چی وسایل اضافه دارم بریزم تو انباری،فرش اتاق خواب بندازم تو پذیرایی ،اتاقم رو فرشی بندازم  

ولی فک کنم شام بمونن 

چون فک کنم هزینه همون میشه ،بگم بریم رستوران دارم رنگ میکنم ،اینحوری دروغم تابلو نمیشه 



بخدا راستشو بگی خیلی بهتره

خب چی بگم، بگم خونه م کثیفه 

یه بارم برای تولد دخترم قول رستوران بهشون داده بودم که دعوت میکنم نکردم ،

بعد یه روز حرفش شد تولدش می بود منم گفتم چند هفته پیش یهو گفت تو که قرار بود دعوتمون کنی ،گفتم دیگه نشد .

میگم شوهرم. و راضی کنم بگم بیاییم رستوران دارم رنگ میکنم 

با این که هزینش زیاد میشه ،ولی به خدا ادمین یا وسواس فکری تا عمر دارم یادم نمیره ،تازه یکی دوهفته ازشر افسردگی شدید راحت شدم باز شروع میشه 

اون هفته هم تولدم بود اوناهم احتمال میدم به خاطر تولدم دارن میان 

خب حق داره بعضیا واقعا میان خونه آدم بعد میرن پشتت کلی حرف میزنن خونشو دیدی فلان بود

یه بارم برای تولد دخترم قول رستوران بهشون داده بودم که دعوت میکنم نکردم ،

بعد یه روز حرفش شد تولدش می بود منم گفتم چند هفته پیش یهو گفت تو که قرار بود دعوتمون کنی ،گفتم دیگه نشد .

میگم شوهرم. و راضی کنم بگم بیاییم رستوران دارم رنگ میکنم 

با این که هزینش زیاد میشه ،ولی به خدا ادمین یا وسواس فکری تا عمر دارم یادم نمیره ،تازه یکی دوهفته ازشر افسردگی شدید راحت شدم باز شروع میشه 

اون هفته هم تولدم بود اوناهم احتمال میدم به خاطر تولدم دارن میان 

خب چی بگم، بگم خونه م کثیفه یه بارم برای تولد دخترم قول رستوران بهشون داده بودم که دعوت میکنم نکردم ...

خب قراره شام بیان؟!

بپرس ببین کی میخوان بیان به جا رستوران برید کافه هزینش معقول تره اگه مشکل هزینه داری

وگرنه که عقلانیه برید رستوران

البته شایدم خودشون شعورشون برسه شما بگید اینطوریه بریم رستوران بگن باشه واسه یوقت دیگه و نیان

متاهل🧸

هزینه رستوران بده برنج بخر . وقتی پول نداری چرا رستوران ببری . بزار بیان تعارف شام نکن

یه بارم برای تولد دخترم قول رستوران بهشون داده بودم که دعوت میکنم نکردم ،

بعد یه روز حرفش شد تولدش کی بود منم گفتم چند هفته پیش یهو گفت تو که قرار بود دعوتمون کنی ،گفتم دیگه نشد .

میگم شوهرم. و راضی کنم بگم بیاییم رستوران دارم رنگ میکنم 

با این که هزینش زیاد میشه ،ولی به خدا ادمیم یا وسواس فکری تا عمر دارم یادم نمیره ،تازه یکی دوهفته ازشر افسردگی شدید راحت شدم باز شروع میشه 

اون هفته هم تولدم بود اوناهم احتمال میدم به خاطر تولدم دارن میان 

خب قراره شام بیان؟!بپرس ببین کی میخوان بیان به جا رستوران برید کافه هزینش معقول تره اگه مشکل هزینه د ...

گفته بعد از ظهر 

ولی شناختی که ازشون دارم ،شبم می‌خوابن

چون آدماین اهل گذشت وگذار وخوش گذرونی وکه تا صبح پای قلیون میشینن 

یه بارم ناهار اومدن خونه م ،شامم موندن تا صبحم نشستن 

خب قراره شام بیان؟!بپرس ببین کی میخوان بیان به جا رستوران برید کافه هزینش معقول تره اگه مشکل هزینه د ...

خدا کنه من شوهرم رو راضی کنم بگم ببرمشون رستوران فردا زنگ میزنم میگم دارم رنگ میکنم بریم فلان رستوران ،چون هم تولدم اون هفته زود به خاطر تولدم 

فکر نکنم دارم به خاطر خسیسی میگم 

خدا کنه شعورشون برسه بگن نمیایم تا تموم بشه ،ولی می‌دونم تمگن ،دعا کن شوهرم راضی بشه 

به خدا یه کاربری دیگه دارم ،اگه بهت نشون بدم تاپیکام رو تازه دوهفته از افسردگی شدید راحت شدم ،به خاطر توهم مریضی داشتم. روانی میشدم ،تا جواب آزمایش هام اومد وچیزی نبود   راحت شدم،دارم کم کم خوب میشم که اینا یه شک دیگه وارد کردن 

قبلشم خیلی مریض بودم اصلا نمی‌تونستم خونه رو تمیز کنم به خاطر همین خیلی کثیف شد منم دیگه ولش کردم گذاشتم برای خونه تکونی عید 

عزیزم با هر کدومشون که راحت تری زنگ بزن راستشو بگو خودت خلاص کن

خدا کنه من شوهرم رو راضی کنم بگم ببرمشون رستوران فردا زنگ میزنم میگم دارم رنگ میکنم بریم فلان رستوران ،چون هم تولدم اون هفته زود به خاطر تولدم 

فکر نکنم دارم به خاطر خسیسی میگم 

خدا کنه شعورشون برسه بگن نمیایم تا تموم بشه ،ولی می‌دونم تمگن ،دعا کن شوهرم راضی بشه 

به خدا یه کاربری دیگه دارم ،اگه بهت نشون بدم تاپیکام رو تازه دوهفته از افسردگی شدید راحت شدم ،به خاطر توهم مریضی داشتم. روانی میشدم ،تا جواب آزمایش هام اومد وچیزی نبود   راحت شدم،دارم کم کم خوب میشم که اینا یه شک دیگه وارد کردن 

قبلشم خیلی مریض بودم اصلا نمی‌تونستم خونه رو تمیز کنم به خاطر همین خیلی کثیف شد منم دیگه ولش کردم گذاشتم برای خونه تکونی عید 

عزیزم پست بالاتر گفتم به استارتر که دعوتشون کن و یه پذیرایی ساده کن ولی ایشون قبول نمیکنن. میگن دلیل ...

کنه خنگ اگر امروز گفته بودم دارم رنگ میکنم استرس نداشتم دیگه 

تابلو میشه دروغ گفتم ،اخه گفتم خونه نیستم .فردا هستم 

فکر کردم دیگه نیان ،انکار خیابون اطراف خونه من بودم گفتم یه سر بزنیم ،

یهو شب پیام داده فردا می‌آییم 

به نظرت بد نمیشه شوه م رو راضی کنم بریم رستورانی جایی 

بگم داشتیم رنگ میکردم ،اخه هزینشم زیاد میشه اینجوری ،اگر راضی بشه شوهرم 

اکرم راضی نشد چطور بگم دارم خونه تکونی رنگ میکنم ،تابلو نشه دروغ گفتم 

هنوز جواب پیامشو که گفته فردا میایم ندادم

عزیزم با هر کدومشون که راحت تری زنگ بزن راستشو بگو خودت خلاص کن

خدا کنه من شوهرم رو راضی کنم بگم ببرمشون رستوران فردا زنگ میزنم میگم دارم رنگ میکنم بریم فلان رستوران ،چون هم تولدم اون هفته زود به خاطر تولدم 

فکر نکنم دارم به خاطر خسیسی میگم 

خدا کنه شعورشون برسه بگن نمیایم تا تموم بشه ،ولی می‌دونم تمگن ،دعا کن شوهرم راضی بشه 

به خدا یه کاربری دیگه دارم ،اگه بهت نشون بدم تاپیکام رو تازه دوهفته از افسردگی شدید راحت شدم ،به خاطر توهم مریضی داشتم. روانی میشدم ،تا جواب آزمایش هام اومد وچیزی نبود   راحت شدم،دارم کم کم خوب میشم که اینا یه شک دیگه وارد کردن 

قبلشم خیلی مریض بودم اصلا نمی‌تونستم خونه رو تمیز کنم به خاطر همین خیلی کثیف شد منم دیگه ولش کردم گذاشتم برای خونه تکونی عید 

عزیزم خیلی به خودت سخت میگیری. اگه بچه داری اینطور نباش اونا هم ببینند مادرشون غمگینه غصه میخورن. فرشت کثیف باشه خب یه چیز طبیعیه همیشه که خونه زندگی تمیز نیست. برای منم مهمون از راه دور اومد تو دو ساعت باید هم خونه تمیز می‌بود هم غذا حاضر. منم بچم کوچیک بود. تند تند کارها رو کردم. به اونا هم توضیح دادم که من حالم خوب نبوده نمی‌تونستم خونه رو بیشتر از این جمع کنم. اونا هم درکشون می‌کنن گل

رستوران که خیلی برات خرج برمیداره 

سخت نگیر بذار بیان برن انگار حالا خودشون چی هستن انقدر گنده نکن بقیه رو برا خودت

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792