با خانوادم
همش میشه دعوا
بغض گریه
دیگه دلم نمیخواد درس بخونم
دلنمنميخواد ویولن بزنم خیال بافی کنم از رویا هام بگم ارزو کنمحتی...
هرکی اذیتم میکنه ساکت میشم میگم خفه شو تقصیر خودته خب باید ازش ممنون باشی که میشناستت
هرکی دوسم داره حس میکنم دلش برام میسوزه یا خیلی بدبخته که منو دوست داره.
اگه کسی حالش بد باشه به هر دلیلی حس میکنم دلیلش منم
حس میکنم خیلی کمم برای همه
حسمیکنماشتباهم تو دنیا.
دارم از درون میمیرم انقد هیچی نگفتم
خانوادم حتی نمیدونن غذای مورد علاقم چیه. رنگ مورد علاقم چیه.
حرف بزنممیشم پر توقع. همه اشتباها و اخلاقای بدم رو میکوبونن تو صورتم.
دلم میخواد برم یه جای دیگه . نمیدونمکجا. یه جا که هیشکی منو نشناسه. یه خونه داشته باشم. خودم یه خانواده بسازم که عاشقم باشن. بچم رو تبدیل به با اعتماد به نفس ترین و قوی ترین موجود دنیا بکنم.