قراره از تابستون برم خیاطی و کار کنم از درس خوشم نمیاد هدفم اینه مزون بزنم و
.. ولی مشکلم بابامه وقتی تو خونمونم انگار غریبه ام راحت نیستم نمیتونم کاری انجام بدم 😔😔تابحال نشده ی لباس برام بخره هرچی دارم از مامانمه اونم شاغله نه محبتی نه هیچی همش فحش شنیدم کتک خوردم در حدی که صورتم کبود شده تو این خونه خیر و خوشی ندیدم از خونمون خجالت میکشم مثل انباریه انقد گریه کردم دیگ نا ندارم شدم ی ادم استرسی همش نفس تنگی دارم و درد قفسه سینه و بی دلیل استرس و ترس:)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
با این وضع که گفتید درس خوندن برات واجب در کنارش هم خیاطی یاد بگیر صبور باش سعی کن باهاش دهن به دهن نشی .
که یوقت دوباره کتک نخوری اگه شوهرت بود میگفتم خب برو خونه پدرت ولی از پدرت کتک بخوری جای نمیتونی بریزپس کاری کن کتک نخوری تا کمی سنت بره بالا خودت به درآمد برسی و اینکه یوقت این شرایطی که داری باعث نشه به هر ازدواجی تن بدی که از چاله بیافتی تو چاه