2777
2789
عنوان

داستان دختری که دوسش دارم((محکومم به فراموشیش🙂🩶))

| مشاهده متن کامل بحث + 7697 بازدید | 233 پست
ن میدونم بودش شما که بودی میشناسی بزرگترین طایفه بختیاری خوزستان کیه؟ اسم نمیارم باز دعوا نشه از اون ...

فقط برادر بیا یه قولی بده 

به همون ناراحتی و غصه هایی ک‌خوردی قسم

 به همون رنج هایی ک کشیدی قسم

به احترام پدر مادرتون قسم

 اگر برگشت هم محل نذار و باهاش ارتباط نگیر 

این ادم خود واقعیشو نشون داده اگر هم کسی مجبورش کرده بوده حداقل در خفا و تنهایی تون بهتون میگفته پس کسی برای چنین رفتاری مجبورش نکرده بوده و آزااادانه تصمیم گرفته بوده 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پس منم راهی ندارم جز اینجا فراموشش کنم میدونم خیلی سخته میدونم خیلی قراره اذیت بشم دیوونه بشم ۴ ماه ...



متاسفانه خیلی زود وابسته شدید و اینکه خب معلومه دختر خانم هیچ علاقه ای به شما نداشتن،اینو شما باید زمانی متوجه میشدید ک دوستش ازدواج کرد و ایشون گفت که اون ۲ سال کوچیک تره ازدواج کرده ....


خلاصه بگم برادر من برای کسی تب کن که برات بمیره شما هیچ جایی تو زندگی ایشون ندارید درسته الان ناراحتین و تموم فکرتون درگیر اون دختره اما بلخره یه روزی سره پا میشین، این روزا میگذره و همه چیز به حالت قبل برمیگرده

چه بخوای چه نخوای یکی میاد و جای اونو برات پر میکنه بعد هر روز فکر میکنی که چقدرررر خوب شد که اون دختره قسمتت نشد 



این اتفاق برای من افتاده که اینجوری میگم منم همه چیزمو باختم بخاطر یه ادمی که معلوم نبود ایندم باهاش چه جهنمی میشد و خدا رو شکر قبل از رسمی شدن همه چیز رابطمون تموم شد

سلام مجدد از کاربری که خیلی معروفه و الان به این فلاکت افتاده بخاطر تعلیق شدن های بی جهت
اره از نحوه بیان کردن ازدواج دوستش مشخص بود یجوری گف پسره بهش بربخوره و خودش قهر کنه ولی فایده نداشت

دقیقا ادمی ک کسی رو دوست داشته باشه چنین مقایسه ای نمیکنه و چنین حرفی به زبون نمیاره 

از همون لحظه ای ک نظرشو درباره ازدواج دوستش داده بود استارتر باید متوجه میشد که دختره حس واقعی ای به ایشون نداره 

من فک میکنم اون دختره نظرش درمورد ایشون عوض شده برای همین به خانوادش گفته بود شروط سنگین و عجیب بذار ...

میومد پیش من گریه میکرد که بخدا من همچین آدمی نیستم 

اما هرچی خونوادم بگن هستش

کاربر آقا_دانشجو پرستاری

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792