با خاله بزرگم دعواش شد گوششو گرفت خالمم عصبی شد باهاش دعوا کرد
مامانمم طرف خاله بزرگمو گرفت گفت تو چیکار داری پول خودشه دوست داره پرتقال بخره بعد در اومد گفت تو خیلی حرومزاده ای نمیدونستم که انقدر خرومزاده ای چرا طرف اونو میگیری؟
همش به مامانم میگه تو حسودی میکردی به خانواده شوهرت که چرا ننه آبجیشو میخواست بچه های خواهرشو بوس میکرد
دخترتم (من) حسوده
مثلا هر موقع مامانم طرفمو میکیره میگه خب حالا چکارس دارم تحفه رو
هر موقع قربون صدقم بره میگه خب حالا خرس گنده شده خجالت بکش فاطی ( فاطی مامانمه)
هیچوقت طرف منو نمیگیره همش طرف مامانمه و حس میکنم دوسم نداره
چون هر موقع که یکی بهش تیکه و متلک بندازه فورا میاد میچسبونه به من
مثلا یکی بهش گفته بود انقدر تنبلی زخم بستر نمیگیری؟ رو کرد به خاله بزرگم گفت باید به این (من) میگفت زخم بستر نمیگیره
مثلا میگه عسل فلانه بیساره
کلا همش منو مورد هدف قرار میده مسخره هم زیاد میکنه
حتی مامانم گفت من چون تورو بیشتر از اون دوست دارم بهت حسادت میکنه
من خیلی واسم عجیبه رفتار هاش 🚶🏼♀️