فکر کنین از یه مهمونی برگشته و واقعا نمیدونم الان تو چه حالیه و شروع کرده به پیام های عجیب غریب دادن و غر زدن و حرفایی که تاحالا حتی تو دعوا هم بهم نگفته بود و من گفتم برو بخواب فردا حرف میزنیم بعد یک ربع گفت ببخشید واقعا منظوری نداشتم و جدی نگیر حرفامو ولی مستیو راستی نمیدونم واقعا