خواهرش به خواهرم گفت شب ها خواب جن میبینه
گفت یکی خفم میکنه
فکر کنم منظورش بختک و...
گفت با اب نمک رفتم حموم خوب نشدم
گفت مادرم هر روز میبرتم پیش دعا نویس
گفت دعا نویس بهش گفته همزاده
حالا دعا نویس هم از مادرش رابطه خاسته
گفت مادرم دیگه منو نبرد منم خواب هام بدتر شد
گفت تو خونه دو نفر شبی خواهرم هستن شب ها ازیتم میکنن
گفت بی دلیل استفراغ میکنم
حتی گفت مامانم قایمکی بابام صیغه س
حتی همین خواهرش ک به من گفت کور راجب اونم گفته بود واسه اکسش دعا گرفته