2777
2789
عنوان

مامانم عاشق صدای همسایمونه😱😭

354 بازدید | 21 پست

یعنی همسایه طبقه بالایی ما رو دست ندارم از سروصدا

دخترش اتاقش بالای منه همممممش بلند بلند میخنده حالمو بد میکنه، این که میگم میخنده یه شب از ساعت ۱۱ شروع کرد تا ۳ صبح بلند بلند میخندید اشکم درومده بود بخدااا بعد مامانم نمیزاره تذکر بدیم میگه نه زشته دوباره یشب باند خیلی گنده اهنگ گذاشته بود مجبوذ شدم برم تو هال بخوابم

باز امشب بچه کوچیکترشون میخندید مامانم میگف چه ناز میخنده😐😐😐 چیکارکنم واااای خدااا کمکم کن صدای خندش حرصمو درمیارهععععع

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

توروخدا نگو مامانت اگه از صداشون اذیت شه مثل ما کلافه میشه و بیچاره

مجبور میشه به عوض کردن خونه فکر کنه

همون بهتر به خیالش نیست

پیام های دعا یا صلوات رو لایک کردم بدونید دعا کردم براتون متقابلا التماس دعا دارم🙏برای بچه دار شدنم سه تا صلوات بفرستید لطفا🙏درخواست دوستی نمیپذیرم اگر مورد خاصی بود توی تاپیک هام بگید با هماهنگی درخواست.  و برای همسرم: چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

توروخدا نگو مامانت اگه از صداشون اذیت شه مثل ما کلافه میشه و بیچارهمجبور میشه به عوض کردن خونه فکر ک ...

من داغون شدم واقعا خوبه اینا مستاجرن ایشالا که نمیمونن

والا کسی که از 11 شب تا 3 قبح بتونه بخنده خیلی پر انرژی تو هم ازش شادی بگیر🤸‍♀️🤸‍♀️🤸‍♀️🤸‍♂️🤸‍♂️

🤣🤣🤣

من صبح باید ۶ بیدارشم نمیتونم تا ۳ بختدم که چیزی انقد خنده دار نیسن

من داغون شدم واقعا خوبه اینا مستاجرن ایشالا که نمیمونن

وای خداروشککککر

مال ما صاحبخونست با یه عالمه بچه الیته خودشون زنو شوهر از بچه ها بدترن

من که یکهفتست تصمیم گرفتم بفروشیم بریم

پیام های دعا یا صلوات رو لایک کردم بدونید دعا کردم براتون متقابلا التماس دعا دارم🙏برای بچه دار شدنم سه تا صلوات بفرستید لطفا🙏درخواست دوستی نمیپذیرم اگر مورد خاصی بود توی تاپیک هام بگید با هماهنگی درخواست.  و برای همسرم: چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792