توی عروسی جن دیدم باورتون میشه صفحه 5

مدیر

عضویت: 1402/11/25

تعداد پست: 2190

یازده سالم بود عروسی بودیم مامانم نبود همرام دخترداییم کنارم نشسه بود خواهرم چهارسالش بود توی بغلم داشتیم تماشا میکردیم یهو دوتا بچه لباساشون متفاوت بود با همه ما رنگ پوستشون سیاه بود صورتشون هنوز یادمه انگار چین و چروک داشت ولی من اونارو بچه دیدم و فکر کردم بچه ان لباس یکیشون لیمویی بود اون یکی درست یادم نیس یکیش دختر بود یکیش پسر اومدن جلوم واسه دلقک بازی درآوردن هی با دست میگفتم برین برین انگار نه یهو نگاه دختر داییم کردم اصلا حواسش به اینا نبود اوطرف رقاص هارو تماشا میکرد هی خواستم صداش بزنم به زبونم نمیومد اون لحظه فکر کردم دوتا بچه ان اصلا ذهنم به هیچی نمیرسید ولی اونا رفتن و دیگ ندیدمشون بعد عروسی هم فیلم عروسی دیدم خبری ازین بچها نبود همون شب واسه مامانم تعریف کردم اون بهم گفت احتمال زیاد اجنه بودن الان دیگ مطمئنم چون ما توی روستا بودیم همه همو میشناسیم و این چهرو لباس عجیب بود دیگ هیشکی نپوشیده بود اون بچهارو هم دیگ تو عروسی ندیدم

دیروز

23:25

5 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

atiw

عضویت: 1399/01/25

تعداد پست: 27455

نمیدونم چ فیلمی میگی ولی راست میگم حتی هنوزم مطمئن نیسم جن بودن یا دوتا بچه فضول میخاستن اذیت کنن من ...

دیگه بهش فکر نکن هرچی بوده گذشته

یک سیب افتاد و جهان از قانون جاذبه باخبر شد؛ میلیون ها جسد افتاد و بشر معنی انسانیت را درک نکرد..!🍂 زندگی در جایی که یک مشت نادان دور و برت باشد سخت است… اما زندگی در جایی که قدرت دست همان نادانان باشد، وحشتناک است!

1403/10/20

23:43

1 نفر لایک کرده اند ...

ایران49

عضویت: 1402/11/15

تعداد پست: 2279

اون حس اره هست ولی اینو با چشم دیدم ثانیها جلو چشمم بودن شایدم چند دقیقه نمیدونم

دو ماه پیش نصف شب پشت فرمون بودم یه زن و دختر خمیده کنار جاده دیدم

اقا هستم . راننده پروفایلم

1403/10/20

23:44

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

لیاهستم

مدیر استارتر

عضویت: 1402/11/25

تعداد پست: 2190

مو به تنم سیخ شد

اون لحظه ترسی نداشتما چون فکر کردم ادمن😂ولی بعد ک رفتن به ذهنم خطور کرد اینا می بودن و به مامانمم گفتم دیگ بیشتر ترسیدم

1403/10/20

23:44

0 نفر لایک کرده اند ...