بچه های خواهرم خیلی شیطونن یکی 3 سالو خورده ای یکی پنج ماهشه اون پنج ماهشه دو ساعت موند یکم گریه کرد اخراش
سه ساله هم کل روز گوشی باز ی شیطونی و بغل کردن ازمون خواست
مامانشون زنگ زد گفت میخوام ببرمشون بزرگه قرار بود بمونه موقع رفتن مامانشون نزدیک خونه بود داداشم داد زد بگو بیاد سگ هاش رو جمع کنه 😐💔
خواهرم نزدیک خونه بود شنید ناراحت شد
به بچش با گریه برد گفت این دیگه آخرین باری بود اومدی اینجا
حالا من دلم گرفت میخوام گریه کنم🥲