من مدت زیادی با پسری بودم
که پا جلو گذاشتن و این وسط حرف و بحث بین مادرا باعث شد دعوا به وجود بیاد
حالا اینکه دو طرف مقصرن به کنار
مادرم گیر داده بود به یه پسره که وضع مالی خوبی داشت و هی اصرار میکرد ببینمش
که دیدمش و گفتم نه چون ده سال ترم بزرگتر بود و اصلا ازش خوشم نیومد
از اون روزم که بحث شد بین مادرم و مادر پسری که باهاش بودم
گفت اگه با این عروسی کنی برات هیچ کاری نمیکنم و حلالیت نمیکنم و رفتار های تهدید گونه
بعد از چند روز گفتم بیا با مشاوری که باهاش حرف زدم و در جریان همه چی هست صحبت کن
که خیلی عصبانی شد و گفت مگه من روانیم ، مادر اون پسره باید بره و ....
من موندم واقعا چیکار کنم