من عزیز هیچکس نیستم تو خانواده
۵تا خواهربرداریم
سه تا بزرگترا هرچی بگن مامانم رو حرفشون حرف نمیزنه
یا کاری کنن مامانم سر من خالی میکنه
داداش کوچیکم رو میگه اونم کوچکیه و پسره
حالا منو همشون میگن تو روانی و عقده ای هستی
مثلا خواهرام منو تو جمع خودشون راه نمیدن
مامانم میگه مشکل از توعه تو عقده ای هستی
میگم خب اونا اصلا با من صمیمی نمیشن
میگه چون تو عقده ای هستی
خب الان من چیکار کنم
واقعا اعصاب و روانم بهم میریزه
خواهرام مثل زن و شوهرن باهم
بعد اونا هرطور با من رفتار میکنن
میگن مشکل از توعه
رفت و آمد نمیکنم دوباره یه داستان دیگه درست میکنن برام