سر اینکه بخاطر بچه و اونم جلوی بچه دعوام کرد باهاش قهرم صبح اومد سمتم مسخره بازی درمیورد ک مثلا از دلم دربیاره منم پسش زدم و بی اعصاب بودم اونم انگار خدا خواسته بچه رو برد رف پایین خونه ننش
بعد ک اومد بالا باز اومد گف ببخشید و فلان منم گفتم اره از ننت سیر شدی اومدی معذرت خاهی گف خب تو اعصاب نداشتی ابم قطع بود روانی شده بودی،( من وقتی ب آب خونمون قطع میشه واقعا کلافه میشم) الان دلم باهاش صاف نمیشه انقد گریه کردم سرم درد میکنه منو ناراحت ول میکنه میره پیش ننش بعد قسم و آیه ک تو الویتمی و ازین چرت و پرتا از وقتی باردار شدم تا الان ک ماهای آخرمه فقط حرصم داده😭😭