بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه بار بچه بودیم بازی میکردیم بادوستم سماور روی طاقچه بود خوردیم بهش افتاد شیرش فکر کنم شکست به مادرم گفتم خواهر کوچیکم انداخته گفتم شاید بااون کاری نداشته باشه ولی طفلی روزد یادمنیست ولی انگار سرش شکست بعد دوستم به مادرش گفت راستش رو مادرمن شنید با کمر بند افتاد به جونم دید چیزی نمیشه با قسمت سگگ دارزد منویه باردیگه خونه پدر بزرگم شهرستان رفته بودیم همه خونه ها گربه داشتن از ترس گربه رفتم پیش خواهر وسطی خوابیدم شب جامو خیس کردم دیدم تشک خیسه رفتم خوابیدم جای خودم صبح مقصر خواهرم شد