2777
2789
عنوان

راه برخورد با این مادرشوهر عجیب

| مشاهده متن کامل بحث + 467 بازدید | 22 پست

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

باهاش عروسی و عقد نرو مگ مجبووری؟ وا!!! 

تنهایی برو یا اصلا ننرو جایی باهاش

اگرم تو جاهای دیگ هم ب لباسات گیرداد بگو مادرجون هرکی یه سلیقه اای داره، شما سلیقتون با من فرق داره من نمیتونم هرچی شما دوس داری بپوشم، من همین لباسو بیشتر میپسندم، یا اگ گفت زشته، بگو، اتفاقا خیلی خوشگله از. نظر من نظرشما اینه، چشماتون اینطور میبینه

و از این جور جوابا


یبار من یه روسری داشتم شوهرم خییلی دوسش داشت و میگفت بهت میاد، تو خونه مادرشوهرم بودیم شوهرم ب مامانش گفت  مامان روسری. زنم خوشگله؟ بهش میاد. 

مامانمش درجا گفتت نه! 

یه مبارک باشه ای نگفت حتی نگفت بهش میاد! 

همون شب لباسی تنم بود که دست دوز خودم یود و اولین ممانتویی بود ک خودم دوختم، ب اونم گیرداد، 

داشت با زن داداشش حرف میزد گفت لباسی ک این دوخته خوبه ها تمیز ندوخته، شما ترتمیز میدوزی و این حرفا

من دیگ ننه گذاشتم ن برداشتم

گفتم

ببخشید مانانجون

من بابت لباس پوشیدنم از کسی نظر نمیخوام حتی مامانم، ادم وقتی نظر میده ک ازش بپرسن!! 

تازه با لحن تندم گفتم، چشاش گرد شده بود! 

این اخرین باری بود ک نظر میداد، الان 5ساله جرئت نداره نظر بده، 

البته منم دیگ ادم حسابش نمیکنم اصلا و ابدا نظر نمیپرسم و حتی تاحالا باهاش خرید و اینا نرفتم 


باهاش عروسی و عقد نرو مگ مجبووری؟ وا!!! تنهایی برو یا اصلا ننرو جایی باهاشاگرم تو جاهای دیگ هم ب لبا ...


حالا منو ول کردده چسبیده ب لباسای بچم!!!


هرچب میپوشوندم از. اول میگفت وا چرا اینجور پوشیده

چرا زرد، چرا قرمز چرا این رنگی 

رنو لباساش به هم نمیان و این حرفا


منم همیشه ادمیم 3 بار مهلت میدم

3بار سکوت میکنم

باراخر جوری. می چزونم ک دیگ طرف لال میش برای همیش

بار اخر گفتم

بچم هر لباس و هر رنگی بهش میاد

من تنوع دوس دارم نمیشه هر روز هر روز رنگ و مدل تکراری بپشونم

یبارم ی لباس 8 رنگه که مثل رنگین کمون بود پوشوندم

تیکه اانواختم گفتم

دیگ ب این لباسش نمیتونین ایراد بگیرین، چون هر رنگیو داره!! 

جاخورد

گفت!:من ایرراد نگرفتم واااا، من فقط نظرمو میگم

منم گفتم والا نظر دادنتون عین ایراد گرفتن میمونه!! 

دیگ این اخرین بارش بود ک ب لباسای بچمم گیر میداد و تامام! 

😎😎

من زبون تندی دادرم خدا بدادم برسه

باهاش عروسی و عقد نرو مگ مجبووری؟ وا!!! تنهایی برو یا اصلا ننرو جایی باهاشاگرم تو جاهای دیگ هم ب لبا ...

وای خیلی شبیه مادرشوهر من هست افرین حرفت کاملا درسته یکسری جاهارو نمیرم بعضی جاهارم که مجبورم برم باید همین کارکنم 

حالا منو ول کردده چسبیده ب لباسای بچم!!!هرچب میپوشوندم از. اول میگفت وا چرا اینجور پوشیدهچرا زرد، چر ...

خوب میکنی افرین مادرشوعر من فقط بلده از دختر خواهراش تعریف کنه یک لباس مسخره پوشیده بود میگفت به به چقدر قشنگه انوقت به کت شلوار من میگه شما که انقدر لباس داشتی کت شلوار کارشده بازار دوزی زبون داشتن خیلی خوبه من نمیدونم یکبار تعریف کنه چی میشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز