بیین نمیدونم برا چی دنبال درمان وارامشی
من ی روزایی انقد حال روحیم بده از همه کناره میگیرم جندروز گوشیم و جواب نمیدم فقط ب سختی جواب مامانم میدم کنکرانم نشه باکسی حرف نمیزنم انقد تنها میمونم با خودم اشکمیریزم هی دراز میکشم تا یکم بهتر بشم
کاهی اصن نیمذارم ادامه پیدا کنه حال بدم در لحظه خوراکی مورد علاقممیخرم حالم خوب میکنم
گاهی یموفتم ب جون خونه همهدجاروحسابییی از ته دل میسابم دستامپوست میندازه ولی حالم خوب میشه
گاهیم انقدر زیر دوش اشکمیریزم
درکل هیچوقت شاد نسیتم ولی هیچقوتم نمیذارم زیاد حالم بد باشه خودم یدجوری عوضمیکنم