من چندین ساله مشکل کیست دارم
این بار دکتر به بدخیمی مشکوکه و من سونو دادم
نمونه برداری که جوابش نیومده
چندروز پیش هم خاب مادربزرگ مرحومم رو دیدم که در باز شد و اومد داخل ،صورتش از ترس برافروخته بود و نذاشت بغلش کنم انگار که یبار دیگه از ترس مرده بود و داشت فرار میکرد از اونجا(خواب های من همیشه تعبیر داره) و تو خواب خیلی چیزها بهم الهام شده
یادمه اولین بار ۲۰سالم بود که گفتم من بروز سرطان رحم و تخمدان میگیرم
آخرین بار ۲ماه پیش بود که به حسی از درونم گفت امسال سال مریض شدنته.
اگر جواب مثبت باشه من درمان نمیکنم
شاید بگین چرا درمان نمیکنی
چون انگیزه ندارم برای زنده بودن و از خوشی و ناخپشی دنیا سیرم
زندگی اونقدر برام ارزش نداره که بخام اینجوری با رنج بگذرونم
از مرگ پذیرایی میکنم و مرگ برام ارامشه و انگار یه حالت بی حسی دارم و ناراحت نیستم
۳۱سالمه همسر و بچه ندارم
بنظرم خوبه که قبل عزیزانم بمیرم
از این دنیا متنفرم از تاریکی و بلاهاش
نباشم بهتره خاب ابدی
بااینکه زندگیم نرمال بود اما بازم این دنبارو دوسنداشتم و منتظر مرگ بودم
حالا مرگ اومده پشت در خونم نشسته