بچه دوست دختر داییم دوبار طلاق گرفته خونوادش طردش کردن اینم تنها زندگی میکنه قبلا محله ما بود رفتن ی جا دورتر ی شب زنگ زد دخترداییم بره پیشش یخابه دوسه روز اسباب کشی کرده گف وقتی رفتم ی زن قد بلند با ناخنا خیلی بلند اومد احوال پرسی کرد ی جوری غیر طبیعی بود و رفت
یعد داخل خونه ک شدم تا صبح درا باز میشد صدا میومد تی وی خود ب روشن میشد تا صبح میگه از ترس ب خودمون میلرزیدیم
صب وسایل جمع کردن و از همسایه ها پرسیدم گفتن همچین ادمی نداشتیم تو این کوچه این خونه هم جن داره همه میدونن کسی نمیاد اینجا اجاره کنن فقط اونا ک نمیدونن ی شب میان و فرار میکنن
🫠🫠🫠🫠🫠