2777
2789
عنوان

نمیدونم واقعا با این شوهرم چیکار کنم دیگه

| مشاهده متن کامل بحث + 104714 بازدید | 720 پست

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام استارتر 

همسرت انقد باعث ناراحتیته بعد شما ناراحتی سه ماهه رابطه نگرفته باهات؟ 

من جا شما بودم جوری رفتار میکردم کسی جرعت نکنه پاشو بزاره خونم

گوش اون شوهرم جوری میپیچوندم جرعت نکنه حرف بزنه.. عجبا 

کاربری سال نودوهفتم ب چوخ رفت😊روحش شاد.. سرشارم از مشکل.. اینقد مشکلات وحشتناکی دارم ک خودمم میترسم بهشون فکر کنم. دوس داشتی برام دعا کن🙏🏻🌺

اسی منو همسرمم تقریبا یه شرایط مثل شما داشتیم

من مدرسه ایی بودم اونم دانشجو که عقد کردیم 

ایشون ترمشو تموم کرد رفت آموزشی از آموزشی که اومد عروی کردیم پدر و مادرم یه شهر دیگه ان منم اومدم شهر ایشون

تا یکسال و نیم مثل شما یه اتاقی در اختیار ما بود طبقه پایین

سالگرد ازدواجمون من باردار بودم چندماهه

همون روزی که خبر بارداریمو شنیدم که خونه مامانمم بودم بهش پیام دادم بفکر خونه باش

همیشه میگفتم خونه هم خرید ولی میگفت تا بچه بدنیا نیاد تا چهلت بره باید اینجا بمونیم که یه بحثی پیش اومد ایشون بخاطر دلجویی یک ماه قبلش رفتیم خونه خودمون

بعد زایمان مامانم یه هفته پیشم موند همینکه مامانم رفت شوهرم مارو برد خونه مادرشوهر

من افسردگی شدید گرفتم اصلا هیچی نمیتونستم بخورم بدتر از اسن میدونی چیبود؟حتی نمیتونستم گریه کنم اونجا

ولی تموم شد گذشت

الان میگم اگر بهم بگن اگر تو خونه خودت بمونی دو روز زنده ایی اگر بری خونه مادرشوهر زندگی کنی ده سال دیگه زنده ایی من همون دو روزو انتخاب میکنم


با اینکه من خونه مادرشوهر غذا اینا درست نمیکردم بیشتر مثل شاگرد مادرشوهر بودم با اینکه بی احترامی نمیکردن

ولی همینکه ما دعوا میکردیم مادرشوهر اخم میکرد من دیگه نمیتونستم یه لقمه غذاشو بخورم

همینکه میرفتیم تفریح برمیگشتیم ایشون جواب سلام منو نمیداد

گزارش ریز به ریز کارای منو به همسرم میداد

صبح اگر تا ساعت ده میخوابیدم بلند بلند غر میزد صدام میکرد

اه لعنت به فکرش بیخیالش بخوام بگم زیاده

«گوش کن؛ فقط گوش کن ببین چی می‌گم: اینو تو مغزت فرو کن، باشه؟ تو تا الان دووم آوردی؛ اون روی سکهٔ این دووم آوردنت هم یعنی زندگی وجود داره؛ زندگی، می‌فهمی؟ یه چیزایی هم پیش میاد که تو رو خوشحال می‌کنه. پس این‌قدر دلواپسِ نگرانیات نباش. فقط یه‌کم دلواپس باش. یکم دلواپسی رو می‌تونی اداره کنی. اما سوپر- دلواپسی رو نه!» خسته تر از اونیَم ڪه اهمیت بدم..!_سبز ماندن در بین ویرانی ریشه می‌خواهد..!_

خیلی ساده ای اسی خیلی از اول زندگی شل گرفتی بی سرو زبونی بعدا به مشکل میخوری توروخدا زودتر یه کاری بکن بهترین روزانه عمرت دارن به باد میرن شوهرت خیلی مشکوکه اسی هر مردی نیاز به رابطه داره حتما یه جایی سرش بنده که بهت توجه نمیکنه در ضمن یه حرف دیگه تو با مادربزرگ شوهرت راحتی چرا به شوهرت نگفتی موقع زایمان مامانت بیاد ازت نگه داری کنه اگه خانواده تو هم بیان و ۳ ماه بمونند بازم شوهرت خوشحاله 

واقعا بی زبونی بعد اون مدت که ساختی خونه مادرش عوض تشکر رفته تو قیافه. مگه بی پدر و مادری که باهات اینکارو کنن؟ بگو یکی از خانوادت بیاد مادربزرگ شوهرتو ببره برسونه شهرش. و بگه ممنون از زحمت هاتون و... بعد ک اون رفت در نبود اونا حال شوهرتو اساسی بگیره و برینه بهش

ما یه فامیل داریم ، از روی آبروداری یا هرچیزی توهین هایی که شوهرش میکرد و کتک میزد رو به هیچ کس نمی‌ ...

ببین حرفم‌اینه اگه اون مرد با همه بدیا و خوبیاش کفه ترازوی خوبیاش سنگین تره و دوستش داری و میخوای ادامه بدی باید یاد بگیری مشکلاتتو‌ خودتون حل کنید اگر نیاز به کمک داری باید از مشاوره و زوج درمانگر کمک بگیری . اون خانوم نباید اینهمه وقت کتم و توهین رو تحمل میکرد این فرق میکنه 

چند نفر گفتن شوهرم مشکوکه رفتن جواب ندادن کجاش مشکوکه خیلی دل آشوبه گرفتم

یعنی واقعا خودت متوجه نیستی ک مشکوکه از اینکه گوشیش رمز داره بتو نمیده از اینکه اول خانه داریت اونقدر داره سرد برخورد میکنه توی نیازهاش ک هر مردی تلاش میکنه هم برای رفاه هم برای پایین شکم اما اون مهم نیست رابطه براش اونم ۳ ماه  از اینکه دوست داره همه باشن تا ب تو نزدیک نشه چون این طوری بهونه خوبی داره ک خانه شلوغه نمیشه 

ببین حرفم‌اینه اگه اون مرد با همه بدیا و خوبیاش کفه ترازوی خوبیاش سنگین تره و دوستش داری و میخوای اد ...

خب اون خانوم هم میخواست به قول خودش زندگی کنه دیگه.

در کل هم حرف شما درسته هم من. 

هر کدوم از یه زاویه نگاه می‌کنیم. پای خانواده ها رو نباید توی زندگی باز کرد. سر هرچیزی تلفن رو برداری خبر بدی.

ولی در مورد بعضی چیزها یه کلیاتی رو لازمه پدر مادر بدونن. اونم نه برای دخالت صرفا جهت اصلاع

آدم مُچ خودشو سَر یه چیزایی میگیره که یه عُمر می گفته من؟ من عمرا اینطوری بشم .😒🥸

خب اون خانوم هم میخواست به قول خودش زندگی کنه دیگه.در کل هم حرف شما درسته هم من. هر کدوم از یه زاویه ...

دقیقا ، چیزی مثل کتک و توهین اصلا قابل سازش نیست همون دفعه اول باید بری باباتو‌براش ببری 😁

فک نکنم به قصده کمک کردن نگهش داشته میخواد حرصشو خالی کنه روم که اوردمت خونت تو ام باید اینارو بپذیر ...

شوهرت فوق العاده عقده ایه این هیچی خودت چرا انقدر بی عقلی با اون شرایطی که گفتی بعد ۱ سال زرت زاییدی

دیگه خودکرده را تدبیر نیس

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792