یه پارکی جلوی دبیرستان ما هست منم دو سه از رفیقامو دیدم که موقع رفتن به مدرسه با دوس پسراشون و اونجان موندم یکم که باهم بریم همون لحظه مدیر و سرایدار مدرسه و معاون اینا اومدن و گفتن الان زنگ میزنیم به پدر و مادرتون اینا خلاصه مال ما رو زنگ زدن خاموش بود و گفت من حتما شنبه با بابام بیام و نتونستم رفیقام بفروشم و اونشم ندارم برم به خانواده چیزی بگم چه غلطی بکنم
وااااااااااای
قبل از این که اتفاقی بیفته به خانوادت اروم اروم توضیح بده
حقیقت رو بگو به مادرتم بگو
بهتره بری با مدیر صحبت کنی بگی من کاری نکردم
باید بگی سو تفاهم شده
چند تا ی غلطی کردن زرنگ بودن در رفتن من از همه جا بی خبر گیر افتادم
امان از رفیق ناباب بنظرم رفیقای دو هزاریتو بفروشی بهتر از اینه که از چشم بابات بیفتی
اونایی که با پسر بودن رو کاری نداشتن و به تو که تنها منتظر بودی اینجوری گفتن؟
گور باباي رفيق 🤭
ب مامانت بگو
ولي نميخاد شنبه كسي رو ببري
شايد پيگيري نكردن
بگو چيز مهمي نبوده
مگه چيكار كردم در حال چه كاري منو ديدين
اگه واقعا رفیق‌بودن گناهشون رو گردن می‌گرفتن نمیذاشتن تو به دردسر بیفتی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز