جریان از این قراره که جاریم از همون وقتی که ازدواج کرد رابطه ی خوبی با من و خانوادم نداشت یعنی کلا از من و مادرم و خواهرام خوشش نمیومد نمیگم من خیلیی خوب بودم و دوسش داشتم ولی اون از من بدش میومد نه
منم وقتی رفتاراشو دیدم حقیقتا همیشه باهاش سرد برخورد میکردم و حتی دلم نمیخواست ببینم حالا چند وقت پیش فیلم عروسیشون آماده شده بود هممون جمع شده بودیم خونه ی مادر شوهرم اینا داشتیم فیلم عروسیشون میدیدیم منی که همش جلوی دوربین بودم و اتفاقا فیلم بردار هم خیلی ازم فیلم گرفته بود میبینم توی این ۳ ساعت فیلم عروسی من کلا دوبار افتادم تو فیلم خیلییی ناراحت شدم بعد...
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
خب فیلم عروسی اون بنده خدا است، قرار نیست چون شما همش وسط بودی و جلوی دوربین، همه فیلم شما حضور داشته باشی ک😐😐
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀 دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫
خلاصه اینکه درسته که با هم بد بودیم ولی خب واقعا دلم نمیخواست که بگه از ما فیلم نگیرنحالا میخوام برم ...
یا صاحب صبر😐😐 چه چیزهایی میگید و چه کارهایی که ب ذهنتون نمیرسه!!!!! اصلا چرا باید اینقدر واست مهم باشه، فیلم و مراسم خودشونِ، اینجور صلاح دیدن
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀 دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫