جریان از این قراره که جاریم از همون وقتی که ازدواج کرد رابطه ی خوبی با من و خانوادم نداشت یعنی کلا از من و مادرم و خواهرام خوشش نمیومد نمیگم من خیلیی خوب بودم و دوسش داشتم ولی اون از من بدش میومد نه
منم وقتی رفتاراشو دیدم حقیقتا همیشه باهاش سرد برخورد میکردم و حتی دلم نمیخواست ببینم حالا چند وقت پیش فیلم عروسیشون آماده شده بود هممون جمع شده بودیم خونه ی مادر شوهرم اینا داشتیم فیلم عروسیشون میدیدیم منی که همش جلوی دوربین بودم و اتفاقا فیلم بردار هم خیلی ازم فیلم گرفته بود میبینم توی این ۳ ساعت فیلم عروسی من کلا دوبار افتادم تو فیلم خیلییی ناراحت شدم بعد...