میخاست بچه رو ببره با خودش بردمش امادش کنم خیلی اذیتم کرد کوچیکم نیس ۸ سالشه خیلی جیغ جیغوعه و رومخه اعصابمو بهم ریخت بهش گفتم بزار برگردی من میدونم چیکارت کنم اونم شروع کرد گریه زاری ش شوهرمم اومد گف چته گف مامان اینطوری بهم گف اون احمقم چشاشو گرد کرد واسم با اخم و تشر بهم گف صد بار مگه بت نگفتم این حرفو ب بچه نزن! منم گفتم تو واسه چی دخالت میکنی میکنی ؟ اونم دوباره حرفشو تکرار کرد ولی ایندفعه بلندتر منم باز تکرار کردم حرفی ک ب بچه زدم رو ، راستش اره چند بار گفته این حرف درست نیس ولی من واقعا خسته بودم باردارمم هستم خیلی زیر شکمم درد دارم اونم اذیت میکرد بهش اینو گفتم حالا من همیشه ب بچه ی چیزی میگم اون اعتراض‌میکنه منم میگم دخالت نکن اونم میگه فقط تو دخالت میکنی؟! منم گفتم دخالت ک میکنم تو دعوام میکنی ک دخالت نکن یعنی چی اخه؟! تازه باهم اشتی کرده بودیم مثلا😔
فکر کنم قبلا هم از تاپیک هاتونو خوندم
خیلی حساسی واسه هرچیزی ناراحت میشی و غصه میخوری
اینا اصلا موضوع خاصی نیستن
یکم رو خودت کار کن زندگیت رو زهر نکن سر چیزای پوچ
یه بحث ساده اس ، اومد عادی باش
مهم نیست مقصرکیه بشین توارامش باهاش حرف بزن چندتربیتی خیلی بدتره بعدم اینجورکارای ساده بسپار ب پدرش هم اون یادمیگیره هم خودت بیشتراستراحت میکنی تو این اوضاع
تقصیرتوعه ۱۰۰درصد
تاپیکاتو دیدم سرگیجه گرفتم
چراااا اینقدررررررررر حساسی
بهتره جلوی بچه نشون ندین که با هم توی یه تصمیمی اختلاف دارید....چون الان بچه تون فکر میکنه شما سخت گیر و نامهربون هستید و پدرش آسون‌گیر و مهربون....جلوی بچه مراعات کنید ...میتونید بهدا که بچه مدرسه اس در مورد مشکلات صحبت کنید
اولدهمسرت مقصره
تو تربیت بچه حتی اشتباهم نباید طرف مقابل جلو بچه گارد بگیره
دوم بازم شوهرت مقصره ک شرایطتو درک نمی کنه و تو این احوال نمیاد خودش بچه رو اماده کنه
سوم تو مقصری ک هنوز بچت خودش بلد نیست اماده بشه
چهارم باز خودت مقصری ک علی رغم تذکر همسرت بازم اون حرفو تکرار کردی 😂