2777
2789
عنوان

پیام هاتونو شوهرم میخونه درمورد مادرشوهرمه بیایید

| مشاهده متن کامل بحث + 1398 بازدید | 95 پست
بخدا ناراحت نشدم شوهرم میگه کارش اشتباه نبوده یقرآن منم شاغلم دکتر میبرمشون هرکار دارن میکنم الان من ...

اسی حق داری منم باشم بهم بر میخوره انگار که آدمو حساب نمیکنن آدم زورش می گیره والا چرا بایدد فرق بزارن خوب توهم حتما دوسداشتی تو جمع باشی نه تنها حالا اگه شوهرت خوبه بخاطر شوهرت ببخش وبگذر ولی اینقد نرو که تکراری باشی ودم دستی

روزگارم برخلاف آرزوهایم گذشت

مادر همسرتون که کم سن و سال نیست.سرد و‌ گرم چشیده.حتما اینطوری بهتر بوده.شاید اونشب مثلاً اون دو‌تا جاری بینشون دلخوری بوده دعوتشون کرده آشتی بده...شاید بین دو تا برادر حرفی بوده خواسته تنها باشن...شاید اون دو تا عروس فازشون با شما نمیخوره...باید به میزبان حق بدید مطابق صلاحدید خودش دعوت کنه...شما رو هم که دعوت کرده بنده خدا سخت نگیر خانم

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

مادر همسرتون که کم سن و سال نیست.سرد و‌ گرم چشیده.حتما اینطوری بهتر بوده.شاید اونشب مثلاً اون دو‌تا ...

نه من همه رو باهم میگم کلن مادر همسرم اون جاریمو که سالی یبار به زور میاد و دعوتم نمیکنه بیشتر دوسداره خیییلی هواشو داره درصورتیکه خدا خودش میدونه من میبرمش دکتر هزینه هاشومیدم براشون همش چیز میخرم میبرم نیاز داشته باشن ما کنارشونیم اما با ما تینطورین

شب های هجر راگذراندیم و زنده ایم/مارا به سخت جانی خود این گمان نبود "من میخام مامان دوتا نفس کوچولو بشم که آخر آبان میخان بیان تو دل مامانشون برام دعا کنید🙏"متاسفانه نشد که بشه😭این باردوم انتقالم بود وبازم منفی شدم چراااا؟خدایا منکه گفتم این آخریم باره و من دیگه نمیتونم پانکچر بشم چراااا؟

بخدا ناراحت نشدم شوهرم میگه کارش اشتباه نبوده یقرآن منم شاغلم دکتر میبرمشون هرکار دارن میکنم الان من ...

شاید جاری های دیگه به شما حسادت دارند و ایشون میخوان با هم زیاد رو در رو نشید ی جورایی دارند روابط را مدیریت می کنند 

یکی از عروسا یا برادرشوهرات خواسته که وقتی اونا هستن شما نباشین یا اینکه مادرشوهرت نمیخواد با جاری هات خوب باشی که تو شهر غریبی وابسته شون باشی...و‌ اگه شوهرتون فکر میکنه کار مادرش خطا نیست راه حلش ساده ست یه شب جاری هاتو دعوت کن فردا شبش مادرشوهرت رو ...اگه ناراحت نمیشن دعوت کن ‌ اگه ناراحت میشن پس تو هم حق داری ناراحت شی

نه من همه رو باهم میگم کلن مادر همسرم اون جاریمو که سالی یبار به زور میاد و دعوتم نمیکنه بیشتر دوسدا ...

از کجا میدونید بیشتر دوسش داره...شاید طرف بدقلقه می‌خوان کاری نکنند آتو‌بدن دستش...من خودم کم میرفتم خونه مادرشوهر چون راهم دور بود یه جاریم هر روز اونجا بود خب معلومه من که ماهی یه بار میرفتم بیشتر پذیرایی میکردند اون که هر روز می‌رفت باهاش راحت بودند ولی همه عالم و‌ آدم می‌دونم اونو‌ببشتر من دوست داره اونه که کمک حالشه اونه که مریض میشه به دادش میرسه...مگه دوست داشتن به دعوت کردن و‌پذیراییه

از کجا میدونید بیشتر دوسش داره...شاید طرف بدقلقه می‌خوان کاری نکنند آتو‌بدن دستش...من خودم کم میرفتم ...

خب ما دقیقن برعکسه اون اصلن نمیره و بیاد ولی منو دعوت میکنن میرم البته دو سه ماهی یبار دعوتم میکنن که منم میرم ولی اگر دکتر و ببماری و پول نیاز داشته باشن همسرم اولین نفره کمک میکنه اون پسرشون سال به سالم نمیره و بیاد و کاری بکارشون نداره اما اونو بیشتر احترام میکنن و اگر دعوتی چیزی باشه اول اون تو اولویته این منو ناراحت میکنه میگم اگر اینطوریه دکتر و دواهاشم به اون بگه نه فقط کاراش براما باشه

شب های هجر راگذراندیم و زنده ایم/مارا به سخت جانی خود این گمان نبود "من میخام مامان دوتا نفس کوچولو بشم که آخر آبان میخان بیان تو دل مامانشون برام دعا کنید🙏"متاسفانه نشد که بشه😭این باردوم انتقالم بود وبازم منفی شدم چراااا؟خدایا منکه گفتم این آخریم باره و من دیگه نمیتونم پانکچر بشم چراااا؟

یکی از عروسا یا برادرشوهرات خواسته که وقتی اونا هستن شما نباشین یا اینکه مادرشوهرت نمیخواد با جاری ه ...

نه ناراحت نمیشه کلن رفت و آمد نداره سال به سال با فامیل نمیرن و بیان ماهم دعوت کنیم به زوووور سالی یبار بیان براشونم مهم نیست بقیه رو بگیم یا نگیم خودشونم چند ماهی یبار دعوت میکنن اونم اینجوری

شب های هجر راگذراندیم و زنده ایم/مارا به سخت جانی خود این گمان نبود "من میخام مامان دوتا نفس کوچولو بشم که آخر آبان میخان بیان تو دل مامانشون برام دعا کنید🙏"متاسفانه نشد که بشه😭این باردوم انتقالم بود وبازم منفی شدم چراااا؟خدایا منکه گفتم این آخریم باره و من دیگه نمیتونم پانکچر بشم چراااا؟

خب ما دقیقن برعکسه اون اصلن نمیره و بیاد ولی منو دعوت میکنن میرم البته دو سه ماهی یبار دعوتم میکنن ک ...

من نمی‌دونم دقیقا اوضاع چطوره ولی شوهرتون وظیفه داره تا جایی که می‌تونه کمک حال پدر مادرش باشه فارغ از این که برادران دیگه میکنند یا نه...

شاید جاری های دیگه به شما حسادت دارند و ایشون میخوان با هم زیاد رو در رو نشید ی جورایی دارند روابط ر ...

نه بابا اون جاریم خیلی خوبه میگف بهش گفتم چرا اینارو نگفتی گفته نمیخام با برادر کوچیکه باهم باسن اما تو بگو پاش درد میکرد من اینو نمیتونم به همسرم بگم وگرنه برا جاریم بد میشه اما خب منکه میدونم چون به اون خیلی احترام میزاره میخاد من نبینم و یاد نگیرم

شب های هجر راگذراندیم و زنده ایم/مارا به سخت جانی خود این گمان نبود "من میخام مامان دوتا نفس کوچولو بشم که آخر آبان میخان بیان تو دل مامانشون برام دعا کنید🙏"متاسفانه نشد که بشه😭این باردوم انتقالم بود وبازم منفی شدم چراااا؟خدایا منکه گفتم این آخریم باره و من دیگه نمیتونم پانکچر بشم چراااا؟

من نمی‌دونم دقیقا اوضاع چطوره ولی شوهرتون وظیفه داره تا جایی که می‌تونه کمک حال پدر مادرش باشه فارغ ...

منم همیشه تشویقش کردم و گفتم باید به پدرو مادرت برسی اما گاهی این تفاوت ها رو میبینم دلم میگیده

شب های هجر راگذراندیم و زنده ایم/مارا به سخت جانی خود این گمان نبود "من میخام مامان دوتا نفس کوچولو بشم که آخر آبان میخان بیان تو دل مامانشون برام دعا کنید🙏"متاسفانه نشد که بشه😭این باردوم انتقالم بود وبازم منفی شدم چراااا؟خدایا منکه گفتم این آخریم باره و من دیگه نمیتونم پانکچر بشم چراااا؟

من نفهمیدم 


خب دعوت میکنه دیگ حالا تنها یا جمعی

مامان منم داداشمو بیشتر تنها میگه بیااد 

بسکه بچه اخرشون وحشیه میوفته به جون یچه 2 سالم چنگ میندازه الکی 

مامانمم منو با داداشم یجا نمیگه دیگ کی پیش بیاد اگ بگ، 

من با یکی ابجیام همیشه باهم میگ

ابجس بزرگم و داداشمم با هم میگه

5تا بچه ایم

دیگ ایرادش چیه

قصیه این هست که بعصی مواقع اونها رو با ما دعوت مینه و کاهی هم ما رو با اونها و گاهی هم جمی.ایا اشتبا ...

ببین برو ،اما همسرت بعدا تنهایی از مادرش علت کارشو بپرسه نگه شما گفتی بپرسه که علت اینکارش چیه ،و اینکه وقتی شما میرید و بقیه پذیراییشون یکیه غذا اینا یا فرق می‌زاره ،شما کمکش میکنین بقیه عروسا چی

خب بقیش اینکه من خیلی ناراحت شدم گفتم خب چرا مارو دعوت نکرده میگه پام درد میکرد میگم خب الان مگه درد ...

ول کن بابا

چه حوصله ای دارید


دوست نداشته دعوت‌کنه 

مگه زوره



به زور از مردم احترام میخوای

خدای مهربونم🥰بابت عزیزانم و تمااااااام نعمتهای که بهم دادی ازت ممنونم 🌸💝خیلی دوست دارم💝🌸 عاشقتم♥️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792