خیلی تحقیق کردم با قرص نمیشه مرد
میخوام طناب بگیرم واسه اویزون کردنم
من ادمیم که حرفای تو دلمو نگم نمیتونم به دوستامم نمیتونم بگم اونه اینجا تایپ میکنم
بازم عموهای معتادم دعوا کردند شیشه های خونه رو شکستن
مامانبزرگ سرطانیم با دستاش رفته شیشه ها رو جمع میکنه
پدر مادر که ندارم تو نوزادی ولمون کردن
خواهر دوقلوی معلولم قرص خواب دادم بخوابه صداهای دعوا رو شنیده بود بیقراری میکرد
خسته کوفته از مدرسه رفتم دانشگاه همزمان دوتا امتحان داشتم اومدم دیدم
معتادای دیوونه دارن دعوا میکنن
آبرو که نمونده برام
ولش کن مهم نیست
خودمو راحت کنم
هم اطرافیانو تعداد یه نفر کم میشه از خونه