2777
2789
عنوان

چجوری let someone go بکنیم😔💔

| مشاهده متن کامل بحث + 491 بازدید | 66 پست
لابد باهاش تماس تلفنی داشتی

نه هیچی نیست اصلا!! فقط دلم حالیش نیست

خدای عزیزم . . .اگه اشتباه میکنم ، تصحیحم کن اگه گم شدم ، راهنماییم کن اگه شروع کردم به تسلیم شدن بهم قدرت بده تا ادامه بدم . . .🔥🧡اسمم را سنگی نگه میدارد  تنم را قبری! اما یادم را نمیدانم🤌🏻🖤️Mary

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

واقعاا فکر میکنی نمیدونم؟تمام روز فکرم میره سمت بدی هاش سمت کارهای که باهام کرد عقلم و از دست دادم د ...

اگه خودت بخوای چرا ک ن صدرصد یادت میره اصلا بعد یمدت میبینی دیگه بهش فک نمیکنی ولی خببب اصصصصصلی ترین چیز اینه ک خودت بخای تا نخای فراموشش کنی نمیتونی

#ﻏﻣﮔﻳﻧ ﺗﺭ اﺯ اﻭﻧﻣ ﻛﻫ ﮔﺭﻳﻣ ﺑﮔﻳﺭﻫ

اگه خودت بخوای چرا ک ن صدرصد یادت میره اصلا بعد یمدت میبینی دیگه بهش فک نمیکنی ولی خببب اصصصصصلی تری ...

بله درست میگی دوست خوبم🙏🏻❤️

خدای عزیزم . . .اگه اشتباه میکنم ، تصحیحم کن اگه گم شدم ، راهنماییم کن اگه شروع کردم به تسلیم شدن بهم قدرت بده تا ادامه بدم . . .🔥🧡اسمم را سنگی نگه میدارد  تنم را قبری! اما یادم را نمیدانم🤌🏻🖤️Mary

چند وقت با هم بودید؟ چجوری آشنا شدید؟چند سالتونه؟ چند سالشه؟ رابطه در چه حد بوده؟

۱ سال 

۱۸ و ۲۰ 

رابطه قشنگی داشتیم ولی داشتیم دیگه نداریم

من همونم که یه روز میخواستم دریا بشم🌊
چی شده

۶ سال با هم بودیم

خوب و خوش انقدر باهاش خاطره داشتم‌

انقدر خاطره بازی میکردم تو ذهنم و وجودم

ولی بهم خورد😕

بعد از اون داغون شدم

جوری حالم بد بود که غذا از گلوم پایین نمیرفت

اصلا غذا میخوردم سریع برمیگردوندم خواب آروم نداشتم

عصبی بودم😕

به هیچ پسر دیگه ای نمیتونستم فکر کنم 

باورت شاید نشه سیگاری بود از کنار کسی رد میشدم بوی سیگارش مثل اون بود ضربان قلبم میرفت بالا😕🥹

عین ی گوشت همش رو مبل تو خونه میفتادم

دل و دماغ هیچ کاری نداشتم

همش آهنگهای غمگین گوش میدادم یادش بخیر عاشقم من عاشقی بی قرارم رو گوش میدادم و زار میزدم😕


اما دختر با ایمانی نبودم تو فکر کن ۶ سال از بهترین روزهای عمرم و جونیم باهاش گذروندم 

اما همین ماه رجب بود خاطرم هست

🌸
چی شده

۶ سال با هم بودیم

خوب و خوش انقدر باهاش خاطره داشتم‌

انقدر خاطره بازی میکردم تو ذهنم و وجودم

ولی بهم خورد😕

بعد از اون داغون شدم

جوری حالم بد بود که غذا از گلوم پایین نمیرفت

اصلا غذا میخوردم سریع برمیگردوندم خواب آروم نداشتم

عصبی بودم😕

به هیچ پسر دیگه ای نمیتونستم فکر کنم 

باورت شاید نشه سیگاری بود از کنار کسی رد میشدم بوی سیگارش مثل اون بود ضربان قلبم میرفت بالا😕🥹

عین ی گوشت همش رو مبل تو خونه میفتادم

دل و دماغ هیچ کاری نداشتم

همش آهنگهای غمگین گوش میدادم یادش بخیر عاشقم من عاشقی بی قرارم رو گوش میدادم و زار میزدم😕


اما دختر با ایمانی نبودم تو فکر کن ۶ سال از بهترین روزهای عمرم و جونیم باهاش گذروندم 

اما همین ماه رجب بود خاطرم هست

🌸
چی شده

۶ سال با هم بودیم

خوب و خوش انقدر باهاش خاطره داشتم‌

انقدر خاطره بازی میکردم تو ذهنم و وجودم

ولی بهم خورد😕

بعد از اون داغون شدم

جوری حالم بد بود که غذا از گلوم پایین نمیرفت

اصلا غذا میخوردم سریع برمیگردوندم خواب آروم نداشتم

عصبی بودم😕

به هیچ پسر دیگه ای نمیتونستم فکر کنم 

باورت شاید نشه سیگاری بود از کنار کسی رد میشدم بوی سیگارش مثل اون بود ضربان قلبم میرفت بالا😕🥹

عین ی گوشت همش رو مبل تو خونه میفتادم

دل و دماغ هیچ کاری نداشتم

همش آهنگهای غمگین گوش میدادم یادش بخیر عاشقم من عاشقی بی قرارم رو گوش میدادم و زار میزدم😕


اما دختر با ایمانی نبودم تو فکر کن ۶ سال از بهترین روزهای عمرم و جونیم باهاش گذروندم 

اما همین ماه رجب بود خاطرم هست

🌸
چی شده

۶ سال با هم بودیم

خوب و خوش انقدر باهاش خاطره داشتم‌

انقدر خاطره بازی میکردم تو ذهنم و وجودم

ولی بهم خورد😕

بعد از اون داغون شدم

جوری حالم بد بود که غذا از گلوم پایین نمیرفت

اصلا غذا میخوردم سریع برمیگردوندم خواب آروم نداشتم

عصبی بودم😕


🌸
۶ سال با هم بودیمخوب و خوش انقدر باهاش خاطره داشتم‌انقدر خاطره بازی میکردم تو ذهنم و وجودمولی بهم خو ...

سرت رو درد نیارم


ی دوستی داشتم به قول امروزی ها تپه نریده نذاشته بودیم

همه حرفهامونو به هم میزدیم اونم اصلا مذهبی نبود


گفتم بهش فلانی من حالم گرفته است آروم نمیشم بریم اعتکاف😅

گفت بریم اونجا رو هم به گند بکشیمو بیایم😂ولی گفت باشه

خلاصه رفتیم ثبت نام کردیم

با ناخن لاک دار پا رفتیم مسجد و مراسم اعتماف بماند که این زن زوله ها چقدر چپ چپ نگاهمون میکردن😂

خلاصه اونجا ی چیز از خدا خواستم

حتی قسمت دوم خواستنم از خدا برام خیلی سخت بود😭😭

🌸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز