مشاخصه. آخه خواهرش جلو چشمش کار مثبت ۱۸ کرد مردم دیدن.
شوهرم ب خواهرش گقت حق نداری پاتو توخونه بزاری کثیفی. اونم جلو این همه مردم گفت زنت بد کار ه و... گفتم من چیکار کردم ک اسم منو میارن؟
کلی خواهر شوهر برادر شوهر از خونه هاشون پاشدن اومدن ریختن سرم.
گفتم من کاری نکردم ک .
گفتن همه اینا این عروس ما مقصره مردم بدونین. شوهرم هیچی نکفت. داد زد گفت برو خونه پدرت. گفتم یجور برخورد میکنین مردم فکر میکنن من کاری کردم. جمعش کردن دیگ..
آر اون موقع مثلا قهر بودن. پیش من غیرمستقیم صحبت میکردن.
ولی موقعی ک نبودم. یا پشت تلفن صحبت میکردن باهم. هنوزم همینطوره.
چند وقت پیش هرروز روی ۱۰ با خواهرش زنگ میزد.
میگم چرا خونمون نمیومد .
مثلا بهش صبح زنگ میزدممیگفت سرکارم، میام چشم. ظهر میام.
بعد از ظهر خواهره زنگ زد سریع رفت تا شب دنبال کارهای خواهرش.
گفتم من زودتر زنگ زدم چرا نیومدی،. اصلا من دیرتر هم زنگ بزنم اولویت منم.
تا گفتم چرا ج خواهرتو میدی نده من اولویت. دیگه بهش زنگ نمیزنن. انکاری بهشون گفته