هنوز به مادرم و خانواده نگفتم، میخوام تو عمل انجام شده بزارمشون، سیستم خانواده ما جوریه که من باید با مادرم برم جایی تنهایی یا با دوستام جایی نرفتم هیچوقت یعنی نزاشتن بعدشم عادت کردم به این قضیه، علت تصمیمم اینه که یه درد بزرگی گوشه قلبمع تنها حرم امام حسین آرومم میکنه هزینه ندارم مادرم و ببرم گوشوارمو فروختم مادرمم فعلا دستش خالیه نمیتونه بیاد، اصلا برام این لحظه هیچی و
هیچکسی مهم نیست، دلو زدم به دریا اتفاقی هم افتاد افتاد فقط دستم به حرمش برسه من آدم مذهبی نیستم ولی عاشق امام حسینم این درد گوشه قلبم داره منو از پا در میاره فکر کردم فراموش کردم ولی دیشب ساعت پنج زدم زیر گریه تا خود صبح دردی که من تحمل میکنم هیچکسی نمیتونه یک ثانیه هم این رنج رو تحمل کنه حاضرم قسم بخورم خیلی بیشتر از توان و سنم داره اذیتم میکنه میخوام برم شکایت اونی که این غم رو به گوشه آدم انداخت به امام حسین بکنم، من در حالت عادی با بدترین چالش ها تو زن گیم جنگیدم دیگه بدتر از پنج بار خودکشیم یا خیانت پدرم نبود ولی دیگه ببینید چه بلایی سرم اومده که راضی شدم با تعصب این مدل خانواده دل بزنم به دریا و برم و اصلا برام مهم نیست چه اتفاقی بیوفته هر لحظه ممکنه از غم و غصه بمیرم
باید قبل از رفتن چیکار کنم لباس چی ببرم لطفا راهنماییم کنید