2777
2789

یاد خاطراتم افتادم،بچه ی اولمو وقتی سه ماهگی رفتم سونو جنسیت رو نگفتن،جاریم گفت وقتی نمیگن دختره تا سقطش نکنی😑 اینقدر تو گوش مادرشوهر پسرپرستم خوند اونم باهام لج شد😑که چرا دختر میاری😑


سر دومی هم خواهرشوهرام با تست نمک گفتن دختره😑بعدشم کلی اذیتم کردن که چرا دختره 😑 هنوز فازشونو نفهمیدم 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خوش به حالت   مادرشوهر من از دختر متنفره اما برای آزار من اولی رو که باردار بودم منو به همه نشون میداد میگفت ببینید بچه دختره حالا من ظاهرم داد میزد بچه پسره  منم هیچی نمیگفتم بقیه هم خودشیرینی دست میدادن دستش   منم اصلا برام مهم نبود پسر باشه یا دختر اما اون نیشخندش و.... ۵ ماهگی که دکتر گفت پسره بازم به همه میگفت بچه این دختره    خلاصه دومی هم همین بلا رو سرم آورد  تا اینجاش خوب بود   جاریم که زن پسر جانش بود و حتی از یک سال قبل اسم پسر برای بچش انتخاب کرده بود سونو گفت دختره برادر شوهرم دادو بیداد تو مطب دکتر که نه این پسره و..... از اینور مادر شوهرم سه روز گریه کرد دستمال به سرش بست و عزا گرفت بعدش هر جا میرفت میگفت من عاشق دخترم خدا روشکر دختر شد من از پسر متنفرم حتی جلو بچه های من    آدم بد ذات و پست فقط براش مهمه زهرشو بریزه   

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز