بچها من وسواس به ایدز و سرنگ دارم بعضا دست بعصیا چیزایی شبیه سرنگ میبینم و اگر نزدیکم باشن احساس درد میکنم و میگم نکنه منو مبتلا کردن دیشب رفتم سینما صندلی بقل من دو تا نوجوون با مامان و باباشون اومده بودن ماسک زده بودن نمیدونم جوون یا نوجوون یکیشون دختر بود یکی دیگشون نمیدونم از بس که همه خودشونو شکل پسر دخترا میکنن دیگه تشخیص سخته مامان باباشون بقلشون بودن حالا ننه باباشون بودن که نمیدونم مسن بودن بعد دیدم که دست یکیشون که با من نیم متر یه متر فاصله داشت به نظرم سرنگ اومد شوهرم میگه لابد اشتباه دیدی میگم نه اخه یه چیز لوله ای که سرش یه چیز تیز باشه مثل سوزن سرنگه دیگه چیزی نداریم این شکلی باشه غیر سرنگ و خب تاریکم بود دیگه سینما خیلی ناراحت بودم دائم حواسم بود پام درد نگیره دیدم رون پام احساس فرورفتگی داره و باسنم یه بار درد گرفت گفتم نکنه دختره سرنگ رو زده بهم و ایدز بگیرم یا شاید سرنگ رو گذاشته رو صندلی که بره پا من خلاصه خیلی ترسیدم رفتم ویزیت انلاین دکتر ایدز شدم بهم گفت ایدز الان درمان داره چرا میترسی اگرم بگیری با روزی خوردن یه دونه قرص کنترل میشی و حتی مریضیتم به کسی انتقال نمیدی اگر اینو بپذیری وسواست خوب میشه نمیدونم واقعا چیکار کنم شما جای من بودید چیکار میکردید
حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
فقط چهار سوال ارزشمند در زندگی وجود داره چی مقدسه؟روح از چه چیزی درست شده؟چی ارزش داره براش زندگی کنی؟و چی ارزش داره براش بمیری؟و جواب همه این سوال ها یکیه فقط عشق🍀