سلام پدرم هر موقع مشکلی داره توقع قرض از من و شوهرم داره بخدا طلا م براش فروختم موقع پس دادن هم همیشه ناراحت و اخم مکن...الان پول خواست گفتم ندارم بدم کلی بدو بیراه گفت...زیاد جلو شوهرم بهم حرف میزن و...عذاب وجدان دارم پول قرض ندادم بخدا نداستمم هم باز باید باز طلا می‌فروختم.هنوز قرض سی ملیون قبلی ندادم یسر میگه برا تو فرقی نداره طلا دادی فک کن دستت بود من بدبخت شدم طلا شده گرمی شش و گرمی سه و دویست فروختم
پدرت شغل و درامد نداره_؟
چه اویزونه تا کی میخواد درخواست کنه
یه فکری باید بکنه
چه سمی
ببخش ولی چه پدر بیخودی بجای اینکه پدرت بهتون کمک کنه انتظار داره شما دستش رو بگیرین آز شوهرت خجالت نمیکشه ؟
عزیزم قرض دادن واجب نیس و گرفتنش هم مکروهه این از نظر دین
دوم هم تو زندگی خودتو داری دیگه اول نیاز های خودتو باید در نظر بگیری
موقع قرض دادن همه اش اینو حساب کن که اگه تو گیر بیفتی و پول لازم باشی همون آدم داشته باشه این پولو قرض میده بهت یا نه؟
عزیزم اولویتت باید زندگیت باشه الان تو به پدرت بگو گرمی بردی باید طبق گرم بخری مطمئن باش این کارو نمیکنه
بعدم من مادرم پول لازم داشت انگشترم ۶گرم بود برد طبق گرم برام خریدمن اومدم خوبی کنم ضرر نکردم
پس توام خودتو از زندگی عقب ننداز
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز