اول ک میگفت خیلی بم بد کردی و اینا
اما براش توضیح دادم ک اعتماد بهش نداشتم دیگه .قبول کرد ک واقعا بی اعتمادم کرده و حق داشتم یجاهایی
خیانتو این داستانا نبود
هیچوقتم قبلا درگیری شدیدی با هم نداشتیم تو اون چند سال شاید دو سه بار دعوامون شده
ولی الان سرد نیستاا .محبت میکنا مث قبل ولی باز میون کلامش ی جاهایی میگه دیدی فلان شد؟دیدی چقد سنگ بودی؟
بهشم گفتم گذشته رو دور بریزیم گفت باشه .ولی الان باز نگرانم ک نکنه انتقام بگیره