ساعت یک و نیم شب مست اومد خونه😔.زنگ زدم به همه دوستاشو فامیلاش ببینم با اوناست یا نه آبروم رفت.
گفتم شاید با دوستاش باشه ولی بعد احتمال دادم شاید چیزیش شده باشه چون باید ده خونه می‌بود و از اون موقع گوشی رو جواب نداد تا یک و نیم.
اومد صد بار معذرت خواهی کرد به مامانش گفتم پسرتو درست کن یا من به فکر دیگه میکنم چون خستم کرده
هرروز یه مشکل تو زندگیمه چرا آخه آنقدر بدبختم من
من یکی از خطای قرمزی که دارم همینه که طرف مست نکنه هیچ وقت
برگشته بهم میگه باید بریم واحد بالایی مادرم زندگی کنیم میخواد منو ببره اونجا دیگه خیالش بابت من راحت سه هرشب دو شب بیاد خونه
من خیلی ساله و به حرمت مادرم مشروب رو گذاشتم کنار
عجبم از مردایی که زن میگیرن هنوز مست میکنن
حرمت اون زن رو نگهه دار پسر
چندسالشه؟
میگه مغازه دوستم نشستیم زهرماری خوردیم دروغ میگه با همون دوستاش همیشه باغه
چرا قبلش خبر نداده خب؟؟ شوهر منم اوایل اینطوری بود من سکته میکردم یه بار اساسی دعواش کردم دیگه الان هروقت میخوان با دوستاش برن باغ یا دورهمی دارن خبر میده منم راحت میخوابم بهش بگو‌چقد نگرانش میشی
باید یاد بگیری اول مشکلتو تو. حریم خونت حل کنی. یه مدت دیگه به هرکی زنگ بزنی میگن اینا همیشه دعوا دارن. خونه را امن نگه دار برای خودت و شوهرت. بعضی مردا رفیق بازن باید با سیاست بکشونیشون خونه
خب اخه اقایونم احتیاج دارن بعضی وقتا مجردی باهم برن بیرون اب و هواشون عوض شه حالا هفته ای دوبارم زیاده اگه میتونی باهاش حرف بزن هفته ای یه بار بره و‌بهتم‌خبر بده چون نمیشه کاملا هم‌محدودشون کنی وگرنه از خونه و خودمون زده میشن و همش میخوان فرار کنن
