دوست شوهرم با این حال بد شام دعوت کنم

چنتا از کارهارو بهش بسپر 

مثلا موقع ابکشی برنج یا پاک کردن برنج یا شستن میوه یا چایی دم کردن مرتب کردن بشقاب و قاشق چنگال و... باید بهش مسیولیت بدی 

شوهرت وضعیتت رو‌نمیبینه؟

خدایی نکرده به خاطر دولا راست شدن بهت فشار بیاد بارداریت به نطر بیفته چی؟( من کار نکردم‌ اما خونه‌ام پله داشت به خاطر همین بچه خیلی اومده پایین تا آخر بارداریم استراحت مطلق شدم)

الان هفته‌های‌اول هسن باید رعایت کنید 

خیلی ببخشید ولی همسرتون درک‌پایینی دارن میتونه میتقبم بگه خانم باردار هست بزاریم یه وقت مناسب حالش مساعد بود

مراقب خودت باش

از الان شل نگیر

فردا کلی کار میندازت سرت

بگو نمیتونم

بزن ب مریضی

خب خودت زنگ بزن و یک بار حالت تعارف بگو  ان شاءالله که قبول نکنن😁

هر چی که میگن این گوش در اون گوش دروازه همونجور که شوهرت بهت عذاب وجدان و‌ حس بد بهت میده تو هم بده که دست از کاراش برداره بگو‌ بریم باهم دکتر برات توضیح بده وضعیت من چطور هست تا شاید متوجه بشی بگو اگر اتفاقی برای بچه‌ام‌بیفته گردن تو هست بزار بترسه بگو چیزی بشه تا آخر عمر منتت میکنم این روزا رو فراموش نمیکنم

نصیحت خواهرانه بهت میکنم این و ‌اون دلشون برای تو نمیسوزه حتی نزدیکترین‌ها

 کی از مهمونی بدش میاد که بخواد دعوتتون رو رد کنن الان انقدر مهمونی کم شده که بی‌شک قبول میکنن خدایی نکرده مثل من گرفتار استراحت مطلق نشی که هنوز بعد چهار سال عوارضش باهام هست خیلی سخته دیگه استرس روز شماریش بماند اون زمان که خدایی نکرده گرفتار شدی هیچ کدوم اینا نگات نمیکنن که بیان یه لقمه غذا برات درست کنن یا خونه‌ات رو تمیز کنن به کارات برسن پس خودتو دستی دستی گرفتار نکن با حرف چهار نفر خاله زنک

بله عزیزم میشه من حالت تهوع نداشتم ولی وضعیتم اون شد اونم تازه من همسرم خیلی باهام همکاری میکرد اصلا کار خونه نمیکردم  

عزیزم منم ویار وحشتناک داشتم و بوی همه چی حالمو بد میکرد.

خیلی سخته

اگه فکر میکنی نمیتونی با شوهرت صحبت‌کن بگو حالم خوب نیست و باشه یه تایم دیگه 

من بودم همینو میگفتم

اره عزیزم بدن با بدن فرق میکنه  من تا سر ۴ ماهگی حالت تهوع داشتم سر دخترم  بعد اون خوب بودم  ولی سر پسرم تا ۴ ماهگی شدید بود بعد اون ماهی شاید یکبار یا دوبار  حالت تهوع میگرفتم 

ولی خواهر شوهرم درحدی بود که اصلا نمیتونست غذا بخوره و غذا بپذه خیلی وضعش  بد بودبیچاره از خانواده ش هم دور بود نمیدونم چه جوری گذروند