من متاسفانه به سنگ آب دادم نه گل مصنوعی....
اصلا کارهایی که من کردم به چشمشون نیومد......جالب اینجایه که طلبکارن...من حماقت کردم....من بجز طلاهایی که منو شوهرم خریدیم دادیم بهشون وتو عروسیم دادن بهم.....بجز وام ازدواجم که دادم پدرشوهرم قسط عقب افتاده ی بانکشو داد....ی گردنی که داخل دایه ی بافت دوتا نخل بود با زنجیر بلند دادم مادر شوهرم بفروشه تا مشکلشون حل بشه.....سال ۸۴ زایشگاه بودم اومدم ۳ تا از النگوهای منوذبدون اجازه فروخته بودن و شهریه ی دانشگاه خواهر شوهرامو داده بودن..بقیشم دستشون مونده بود.........
این حرفا باید تو تاریخ ثبت بشه......باید تو رکورد کتاب گینس به عنوان عروس احمق ثبت بشه.......
ببین از من گفتن،برای خانواده ی شوهر هیچکار نکنید