به محض اینکه یکم نینی هوشیار شد باید حواستو جمع کنی وقتی پدر و مادرشو شناخت نباید به کسی بسپاریش
اگر شیر خودتو میدی که خب خوبه میتونی بهونه ی شیر بیاری ولی اگر شیر خشکیه باید محکم باشی یه وقتایی بهونه بیار بگو خوابه یا تازه حمام بوده یا میخواد بره حمام یا دور از جون یکم علائم سرماخوردگی داره
مثلا وقتی کسی میاد خونه مادرشوهرت و خواستن بچه بره پیششون بگو نگرانم یه وقت مریض بشه بهتره نیایم
اگه خواستی بفرستیش حتما حتما خودتم برو
دیگه بچه رو بغل به بغل نکن بگو دکترش گفته ستون فقراتش دور از جون در معرض آسیبه بخاطر بغل های زیاد
بگو این سری که بردمش دکتر کلی دعوام کرد که تو چه مادری هستی حواست به بچت نیست
بگو دکتر گفته توی این شرایط که هزار مدل ویروس اومده بچه فقط باید تو خونه باشه توی جمع نباشه مریض نشه
وقتی که نینی رو فقط با خودت بردی و عادت کردن که مادر و بچه رو با هم ببینن پایین یواش یواش بهونه هارو ببر سمت خودت بگو حوصله ندارم حالم مساعد نیست شرایطم خوب نیست انشاالله یه وقت دیگه
بعد دیگه عادت میکنن
ولی خب سعی نکن بچه رو ازشون دور کنی فقط شدیدا مواظب باش با حد و مرز
یکم که بزرگ تر بشه اگه حد و مرز نذاری براش امکان داره واسه رفتن به خونشون هررررررکاری بکنه اونام ذوق کنن که بچه مارو خیلی میخواد اون موقع اس که شکست خوردی
من تمام این حساسیت هارو با شدت و درجه ی بالا به کار بردم فعلا راضی هستم
مثلا چند وقت پیش نینیم یه سرماخوردگی کوچیک داشت منم شور کردم قضیه رو که اون روزی که اومده بودیم خونه ی شما فلانی سرفه میکرد و نینی منم درگیر شد با این ویروس ( وقتی دکتر بردم هم یواشکی صدای دکتر ضبط کردم که گفت جای شلوغ نبر و این چیزا) البته که از صدای ضبط شده استفاده نشد ولی خب یه وقتایی لازمه